ج: اگر نجات نفس محترمى يا كشف مطالب جديد علم پزشكى كه موردنياز جامعه است و يا دستيابى به اطلاعاتى راجع به بيمارى كه زندگى مردم را تهديد مىكند، منوط به آن باشد، تشريح جسد ميّت اشكال ندارد، ولى واجب است تا حد امكان از جسد ميّت مسلمان استفاده نشود و اجزايى هم كه از جسد فرد مسلمان جدا شدهاند، در صورتى كه دفن آنها با جسد، حرج يا محذورى نداشته باشد واجب است با خود جسد دفن شود و الاّ دفن آنها بطور جداگانه و يا با جسد ميّت ديگر جايز است.
س 1282: آيا تشريح براى تحقيق درعلت مرگ در صورت مشكوك بودن، مانند شك در اينكه ميّت بر اثر سم مرده يا خفگى و يا غير آن، جايز است يا خير؟
ج: اگر كشف حقيقت متوقف بر آن باشد، اشكال ندارد.
س 1283: تشريح جنين سقط شده در تمامى مراحل عمرش، براى دستيابى به اطلاعاتى در علم بافت شناسى، با توجه به اينكه وجود درس تشريح در دانشكده پزشكى ضرورى است، چه حكمى دارد؟
ج: اگر نجات جان نفس محترمى يا كشف مطالب پزشكى جديدى كه جامعه به آن نيازمند است و يا دستيابى به اطلاعاتى راجع به يك بيمارى كه زندگى مردم را تهديد مىكند، منوط به تشريح جنين سقط شده باشد، اين عمل جايز است ولى سزاوار است كه تا حد امكان از جنين سقط شده متعلّق به مسلمانان و يا كسى كه محكوم به اسلام است استفاده نشود.
س 1284: آيا استخراج قطعه پلاتين از بدن ميّت مسلمان از طريق تشريح جسد قبل از دفن، به علت قيمت و كمبود آن، جايز است؟
ج: استخراج پلاتين در فرض سؤال، به شرطى كه بىاحترامى به ميّت محسوب نشود جايز است.
س 1285: آيا نبش قبور اموات اعم از اينكه در قبرستان مسلمانان باشند يا غير آنها، براى دستيابى به استخوان آنان به منظور استفادههاى آموزشى در دانشكده پزشكى جايز است؟
ج: نبش قبور مسلمانان براى اينكار جايز نيست مگر آنكه نياز فورى پزشكى براى دستيابى به آنها وجود داشته باشد و دسترسى به استخوان ميّت غيرمسلمان هم ممكن نباشد.
س 1286: آيا كاشت مو در سر براى كسى كه موهاى سرش سوخته است و در انظار عمومى مردم از اين جهت رنج مىبرد، جايز است؟
ج: اين كار فىنفسه اشكال ندارد به شرط اينكه از موى حيوان حلال گوشت و يا موى انسان باشد.
س 1287: اگر شخصى مبتلا به بيمارى شود و پزشكان از درمان وى نااميد گردند و اعلام نمايند كه او بزودى از دنيا خواهد رفت، در اين صورت آيا برداشتن اعضاى حياتى بدن او مثل قلب و كليه و غيره قبل از وفات وى و پيوند آنها به بدن شخص ديگر جايز است؟
ج: اگر برداشتن اعضاى بدن او منجر به مرگ وى شود حكم قتل او را دارد، و در غير اين صورت اگر با اجازه خود او باشد اشكال ندارد.
س 1288: آيا استفاده از عروق و رگهاى جسد شخص متوفّى براى پيوند به بدن يك فرد بيمار، جايز است؟
ج: اگر با اذن ميّت در دوران حياتش و يا با اذن اولياى او بعد از مردنش باشد و يا نجات جان نفس محترمى منوط به آن باشد، اشكال ندارد.
س 1289: آيا در قرنيّهاى كه از بدن ميّت جدا شده و به بدن انسان ديگرى پيوند زده مىشود و در حالى كه اين كار غالبا بدون اجازه اولياء ميّت انجام مىشود، ديه واجب است؟ و بر فرض وجوب، مقدار ديه هر يك از چشم و قرنيّه چقدر است؟
ج: برداشتن قرنيّه از بدن ميّت مسلمان حرام است و موجب ديه مىشود كه مقدار آن پنجاه دينار است ولى اگر با رضايت و اذن ميّت قبل از مرگش، برداشته شود اشكال ندارد و موجب ديه نيست.
س 1290: يكى از مجروحين جنگ از ناحيه بيضههايش زخمى شده، به طورى كه منجر به قطع آنها گشته است، آيا استفاده از داروهاى هورمونى براى حفظ قدرت جنسى و ظاهر مردانهاش براى او جايز است؟ و اگر تنها راه دستيابى به نتايج مذكور و پيدا كردن قدرت بچهدار شدن، پيوند بيضه فرد ديگرى به او باشد، حكم آن چيست؟
ج: اگر پيوند بيضه به بدن او ممكن باشد به طورى كه بعد از پيوند و التيام، جزئى از بدن او شود، از جهت طهارت و نجاست اشكال ندارد و همچنين از جهت قدرت بچهدار شدن و الحاق فرزند به او هم مشكلى نيست. استعمال داروهاى هورمونى براى حفظ قدرت جنسى و ظاهر مردانگىاش هم اشكال ندارد.
س 1291: با توجه به اهميّت پيوند كليه براى نجات جان بيماران، پزشكان به فكر افتادهاند كه يك بانك كليه ايجاد كنند و اين بدين معنى است كه افراد زيادى بطور اختيارى مبادرت به اهداء يا فروش كليه مىكنند، آيا فروش يا اهداى كليه يا هر عضو ديگرى از بدن بطور اختيارى جايز است؟ اين عمل هنگام ضرورت چه حكمى دارد؟
ج: مبادرت مكلّف در هنگام حيات، به فروش يا هديه كردن كليه يا هر عضو ديگرى از بدن خود براى استفاده بيماران از آنها در صورتى كه ضرر معتنابه براى او نداشته باشد اشكال ندارد، بلكه در مواردى كه نجات جان نفس محترمى متوقف بر آن باشد، اگر هيچگونه حرج يا ضررى براى خود آن شخص نداشته باشد، واجب مىشود.
س 1292: بعضى از افراد دچار ضايعات مغزى غير قابل درمان و برگشت مىشوند كه بر اثر آن، همه فعاليتهاى مغزى آنان از بين رفته و به حالت اغماى كامل فرو مىروند و همچنين فاقد تنفس و پاسخ به محرّكات نورى و فيزيكى مىشوند، دراين گونه موارد احتمال بازگشت فعاليتهاى مذكور به وضع طبيعى كاملا از بين مىرود و ضربان خودكار قلب مريض باقى مىماند كه موقّت است و به كمك دستگاه تنفس مصنوعى انجام مىگيرد و اين حالت به مدّت چند ساعت و يا حداكثر چند روز ادامه پيدا مىكند، وضعيت مزبور در علم پزشكى مرگ مغزى ناميده مىشود كه باعث فقدان و از دست رفتن هر نوع شعور و احساس و حركتهاى ارادى مىگردد و از طرفى بيمارانى وجود دارند كه نجات جان آنان منوط به استفاده از اعضاى مبتلايان به مرگ مغزى است، بنابراين آيا استفاده از اعضاى مبتلا به مرگ براى نجات جان بيماران ديگر جايز است؟
ج: اگر استفاده از اعضاى بدن بيمارانى كه در سؤال توصيف شدهاند براى معالجه بيماران ديگر، باعث تسريع در مرگ و قطع حيات آنان شود جايز نيست، در غير اين صورت اگر عمل مزبور با اذن قبلى وى صورت بگيرد و يا نجات نفس محترمى متوقف بر آن عضو مورد نياز باشد، اشكال ندارد.
س 1293: علاقمند هستم اعضاى خود را هديه كرده و از بدن من بعد از مردنم استفاده شود و تمايل خود را هم به اطلاع مسئولين رساندهام. آنان نيز از من خواستهاند كه آن را در وصيّتنامه خود نوشته و ورثه را هم از خواست خود آگاه كنم، آيا چنين حقّى را دارم؟
ج: استفاده از اعضاى ميّت براى پيوند به بدن شخص ديگر براى نجات جان او يا درمان بيمارى وى اشكال ندارد و وصيّت به اين مطالب هم مانعى ندارد مگر در اعضايى كه برداشتن آنها از بدن ميّت، موجب صدق عنوان مثله باشد و يا عرفا هتك حرمت ميّت محسوب شود.
س 1294: انجام عمل جراحى براى زيبايى چه حكمى دارد؟
ج: اين كار فىنفسه اشكال ندارد.
س 1295: آيا معاينه عورت افراد توسط يك مؤسسه نظامى جايز است؟
ج: كشف عورت ديگران و نگاه كردن به آن و وادار كردن صاحب عورت به كشف عورت در برابر ديگران جايز نيست مگر آنكه ضرورتى مثل رعايت قانون و يا معالجه، آن را اقتضا كند.
س 1296: كلمه «ضرورت» به عنوان شرط جواز لمس زن يا نظر به او توسط پزشك، زياد تكرار مىشود، «ضرورت» چه معنايى دارد و حدود آن كدام است؟
ج: مراد از ضرورت در فرض سؤال اين است كه تشخيص بيمارى و درمان آن متوقف بر لمس و نظر باشد و حدود ضرورت هم بستگى به مقدار، نياز دارد.
س 1297: آيا براى پزشك زن نگاه كردن و لمس عورت زن براى معاينه و تشخيص بيمارى جايز است؟
ج: جايز نيست مگر در موارد ضرورت.
س 1298: آيا لمسِ بدن زن و نگاه كردن به آن توسط پزشك مرد هنگام معاينه، جايز است؟
ج: درصورتى كه درمان منوط به برهنه كردن بدن زن در برابر پزشك مرد و لمس و نگاهكردن به آن باشد و معالجه با مراجعه به پزشك زن امكان نداشته باشد، اشكال ندارد.
س 1299: نگاه كردن پزشك زن به عورت زن ديگر و لمس آن در صورتى كه معاينه آن بوسيله آينه امكان داشته باشد، چه حكمى دارد؟
ج: در صورتى كه نگاه كردن با آينه ممكن باشد و نگاه كردن مستقيم و لمس ضرورتى نداشته باشد، جايز نيست.
س 1300: اگر براى پرستار غير مماثل (غير هم جنس با بيمار) هنگام گرفتن نبض (فشارخون) و چيزهاى ديگرى كه احتياج به لمس بدن بيمار دارند، دست كردن دستكش امكان داشته باشد، آيا انجام آن اعمال بدون دستكش هايى كه پزشك هنگام درمان بيمار ازآنها استفاده مىكند، جايز است؟
ج: با امكان لمس از روى لباس يا با دست كردن دستكش هنگام معالجه، ضرورتى به لمس بدن مريض غير مماثل (غير هم جنس) وجود ندارد و بنابر اين جايز نيست.
س 1301: در صورتى كه عمل جراحى زيبايى براى زنان توسط پزشك مرد مستلزم نگاهكردن و لمس باشد آيا انجام آن جايز است؟
ج: عمل جراحى زيبايى، درمان بيمارى محسوب نمىشود و نگاه كردن و لمسِ حرام بخاطر آن جايز نيست مگر در مواردى كه براى درمان سوختگى و مانند آن باشد و پزشك مجبور به لمس و نگاه كردن باشد.
س 1302: آيا غير از شوهر، نگاه كردن افراد ديگر به عورت زن حتّى پزشك، بطور مطلق حرام است؟
ج: نگاه كردن غير از شوهر حتّى پزشك و بلكه پزشك زن به عورت زن حرام است، مگر هنگام اضطرار و براى درمان بيمارى.
س 1303: آيا مراجعه زنان به پزشك مرد كه متخصص بيماريهاى زنان است در صورتى كه تخصص او از پزشكان زن بيشتر باشد و يا مراجعه به پزشك زن مشقّت داشته باشد، جايز است؟
ج: اگر معاينه و درمان منوط به نظر و لمسِ حرام باشد، جايز نيست به پزشك مرد مراجعه كنند، مگر در صورتى كه مراجعه به پزشك زن حاذق و متخصّص غيرممكن و يا خيلى سخت باشد.
س 1304: آيا انجام عمل استمنا به دستور پزشك براى آزمايش و معاينه منى جايز است؟
ج: در مقام معالجه، در صورتى كه درمان منوط به آن بوده و استمناء به وسيله همسر ممكن نباشد، اشكال ندارد.
منبع: استفتائات رهبري
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسبها: <-TagName->