پرسمان3 | ||
|
در خواست از مردگان و ارتباط با آنان: وهابيت با استناد به آيات نمل 80، فاطر 22، نحل 20 و 21 و برخى روايات كه خواب و مرگ به هم تشبيه شده اند درخواست كردن از مردگان و ارتباط برقرار كردن با آنها را شرك مى دانند. نمل (80): «انَّكَ لا تُسمِعُ المَوتى وَ لا تُسمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ اذا وَ لَّوا مُدبِرينَ» «همانا تو نتوانى كه مردگان را سخنى بشنوانى و يا كران را كه از گفتارت روى مى گردانند به حقيقت شنوا كنى» فاطر (22): «وَ ما يستَستَوِى الاحياءُ وَلَا الامواتُ انَّ اللهَ يُسمِعُ مَن يَشاءُ وَ ما انتَ بِمُسمِعٍ مَن فِى القُبُورِ» «و ابداً زندگان با مردگان برابر نيستند. و خدا هر كه را بخواهد شنواى كلام حق سازد و تو آن كس را كه در گورستان فرورفته هرگز شنوا نتوانى كرد.» نحل (20 و 21): «وَ الَّذينَ يَدعوُنَ مِن دوُنِ اللهِ لا يَخلُقوُنَ شَيئًا وَهُم يُخلَقوُنَ (20) امواتٌ غَيرٌ احياءٍ وَ ما يَشعُرُونَ ايّانَ يُبعَثُونَ» «و بدانيد كه آنچه را غير از خدا به خدايى مى خوانيد او چيزى خلق نكرده و اثرى در عالم به نفع خلق ندارد و خود نيز مخلوقست اينها مرده و از حيات بى بهره اند و هيچ حس و شعور ندارند كه در چه هنگام مبعوث مى شوند.» موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب ازدواج امام زمان(عليه السلام) مقدّمه يكى از مباحث پيرامون شخصيّت حضرت مهدى (عج)، زندگى شخصى و خانوادگى آن حضرت است، سخن از ازدواج يا عدم آن و داشتن فرزند و مكان زندگى و وضعيّت زندگى اولاد او و كيفيّت زندگى آن حضرت از بحثهاى جذّابى است كه احياناً در اذهان بسيارى از معتقدان به او ابهاماتى وجود دارد، كه معمولا با جوابهاى ضدّ و نقيضى نيز مواجه ميشوند. اساساً غيبت طولانى آن حضرت از نگاه زندگانى شخصى و خصوصى وى اين سؤال را بوجود ميآورد كه آيا در اين مدّت، حضرت مهدى(عليه السلام)ازدواج كرده است يا خير؟ برخى اين سؤال را به صورت اشكال مطرح كرده و ميگويند: اگر ازدواج كرده و همسر دارد، لازمهاش داشتن فرزند است، و لازمه اين نيز فاش شدن اسرار و شناسايى آن حضرت است، كه با حكمت و فلسفه غيبت منافات دارد. و اگر ازدواج نكرده است، پس به سنّت رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) و به امر شرعى مستحب عمل نكرده است، كه اينهم با مقام و شأن آن حضرت نميسازد، زيرا وى رهبر دينى مردم است و در عمل به مستحبات همچون واجبات، بايد پيشقدم باشد، و فرضِ وجود امامي كه مستحب مؤكّد شرعى را ترك كند، و در واقع عمل مكروهى را انجام دهد بسيار مشكل، و جاى استبعاد دارد. پس اگر ازدواج نكرده باشد اشكال ترك مستحبّ از طرف معصوم، و اگر ازدواج كرده باشد اشكال فاش شدن اسرار و تضادّ با فلسفه غيبت پيش مي آيد، و چون طرفين قضيّه با اشكال مواجه است، عدّهاى چنين نتيجهگيرى ميكنند كه اصلا آن حضرت وجود ندارد. نكتهى ديگر اين كه اصل ازدواج يا عدم ازدواج آن حضرت جزء اعتقادات ما نيست، بلكه از مسائل شخصى است كه در روايات نيز به آن تصريح نشده، و مورد بحث امامان قبلى نيز نبوده است، و كسانى هم كه در دوران غيبت توفيق درك حضور آن حضرت را داشته اند آن قدر سؤالات و مشكلات در ذهنشان بوده است كه به اينگونه سؤالات نرسيدهاند. در دوران غيبت صغرى نيز از نائبان خاصّ، در اين زمينه سخنى شنيده نشده است. از سوى ديگر ذهن انسان در كنار سؤال از ازدواج حضرت مهدى(عليه السلام)، سؤالات ديگرى نيز ميسازد از جمله اين كه: آيا امام مهدى(عليه السلام) داراى فرزند است؟ آيا مكان خاصّى براى زندگى وى و فرزندانش وجود دارد؟ آيا فرض وجود فرزند و همسر براى آن حضرت با حكمت و فلسفه غيبت سازگارى دارد؟ و در صورت ازدواج نكردن، آيا بر خلاف سنّت و دستور پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) عمل نكرده است؟ و سؤالات ديگرى كه اين مقاله در صدد جواب دادن به بعضى از آنهاست. بنابراين، پس از طرح سؤال اصلى و بيان ديدگاههاى متفاوت و دلائل آنها، و نيز بررسى دلائل، سعى ميشود تا به نتيجهاى مناسب و جامع برسيم. آيا حضرت مهدى(عليه السلام) ازدواج كرده و داراى فرزند ميباشد؟
در پاسخ به اين پرسش، با توجّه به مسائل اعتقادى مانند: حكمت يا فلسفه غيبت، و نيز مسائل فقهى همچون استحباب شرعى ازدواج، و متونى كه مستقيم يا غير مستقيم دلالت بر ازدواج آن حضرت دارند، سه نظريّه وجود دارد: ـ نظريّه أوّل: عدّهاى معتقدند كه حضرت مهدى(عليه السلام) ازدواج كرده است، و براى اثبات اين نظريّه به دلائل ذيل استناد جستهاند. الف: استحباب ازدواج: ازدواج و نكاح در اسلام مستحبّ مؤكّد و سنّتى نبوى است، پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) نسبت به امر ازدواج و ترويج آن تأكيد داشته، و امّت خود را به اين امر تشويق و ترغيب ميكردند، و بارها فرمودهاند: «نكاح كنيد و با تشكيل خانواده بر تعداد خود بيافزاييد، كه من در روز قيامت به شما اگر چه فرزندى سقط شده باشد مباهات ميكنم»([1]). در احكام دين ازدواج سنّتى حسنه و مورد تأييد، و عزوبت (همسر نداشتن و مجرّد بودن) مكروه است. و ازطرفى ازدواج نكردن، اعراض از سنّت رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) است، چرا كه آن حضرت(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمود: «نكاح سنّت من است، و هر كس از آن اعراض كند (روى برگرداند و ازدواج نكند) از من نيست.»([2]) اكنون كه ساليان متمادى از عمر حضرت مهدى(عليه السلام) ميگذرد، آيا مي توان گفت: او مستحبّ مؤكّد را ترك، و مرتكب مكروه شده است؟ هرگز نميتوان اينگونه نتيجه گرفت، چرا كه او امام است، و در عمل به مستحبّات شرعى از همه مردم سزاوارتر است، پس او ازدواج كرده و داراى همسر ميباشد. در كتاب «النجم الثاقب» در پاسخ منكرين وجود اهل و عيال براى امام مهدى(عليه السلام) چنين آمده است: «چگونه ترك خواهند كرد، چنين سنّت عظيمه جدّ اكرم خود را با آن همه ترغيب و تحريص كه در فعل آن و تهديد و تخويف در ترك آن شده، و سزاوارترين امّت در اخذ به سنّت پيغمبر امام هر عصر است، و تاكنون كسى ترك آن سنّت را از خصائص آن حضرت نشمرده است.»([3]) و نيز در كتاب «الشموس المضيئة» آمده است: «اگر در اين زمينه (داشتن همسر و خانواده) هيچ نقل روايى وجود نداشت، و فقط همين مطلبى كه آن حضرت با وجود سنّ زياد از نظر جسمي جوانى قويّ البنيه است... و نيز ميدانيم كه آن حضرت به سنّت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) عمل ميكند، در قبول اين مطلب كه آن جناب همسر و فرزندانى دارد كافى بود»([4]). ـ نقد و بررسى: دليل مزبور شامل دو قسمت است: قسمت اوّل: ازدواج سنّت رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)، و امرى نيكو و مستحبّ شرعى است. قسمت دوّم: امام زمان(عليه السلام) لزوماً به اين سنّت و امر شرعى عمل ميكند. هر دو مقدّمه نيازمند بررسى و تأمّل است. امّا استحباب ازدواج([5]) از آيات و روايات فراوانى استفاده ميشود مانند: آيه شريفه (فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَآءِ)([6]) و آيه (وَأَنكِحُوا الاْ يَـمَى مِنكُمْ وَالصَّــلِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَآلـكُمْ )([7]) و همچنين در حديثى رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) ازدواج را سنّت خود ميداند([8])، و در حديثى ديگر ميفرمايد: هر كسى از آن اعراض كند از من نيست.([9])و در رواياتى ديگر ازدواج امرى پسنديده و ممدوح دانسته شده([10]) و بر توليد نسل و بقاء آن توصيه شده و كثرت مسلمين مايه مباحات پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) شمرده شده است. در اهميّت و تشويق به ازدواج چنين آمده است: «هر كس ازدواج كند نصف دينش را بدست آورده است»([11])، و نيز امام صادق(عليه السلام) مي فرمايد: «دو ركعت نماز كسى كه ازدواج كرده با فضيلتتر است از هفتاد ركعت نماز كسى كه بدون همسر است»([12])، و همچنين در روايات فراوانى نقطه مقابل ازدواج يعنى ترك ازدواج مذمّت شده و از ناحيه ائمّه(عليهم السلام) امرى مكروه و ناپسند شمرده شده است.([13]) كه اين روايات نيز به قرينه مقابل دلالت بر استحباب ازدواج دارند. با توجّه به آيات و روايات فوق و وجود كلمات امر مانند «انكحوا» در آيات، و تشويق به ازدواج در روايات، و توصيه كردن در عمل به سنّت رسول خدا، فقهاى بزرگوار اسلام، استحباب شرعى ازدواج را استنباط كرده و بر طبق آن به استحباب([14])، و بعضى به استحباب مؤكّد فتوى دادهاند، و برخى آن را در شرايطى واجب ميدانند([15]). و از سوى ديگر از عمومات و اطلاقات ادلّه استحباب ازدواج بدست ميآيد كه اوّلا: ازدواج چه به صورت دائم و چه به صورت غير دائم (موقّت) مستحب شرعى است. ثانياً: استحباب ازدواج مخصوص مشتاقان و كسانى كه نيازمند به همسر ميباشند نيست، بلكه شامل غير مشتاقان و كسانى كه در خود احساس نياز به همسر نميكنند نيز ميباشد.([16]) چرا كه علّت اين حكم شرعى در اشتياق به جنس مخالف و يا اطفاء (خاموش كردن) غريزه جنسى خلاصه نشده است، تا گمان شود ازدواج براى غير مشتاقان استحباب ندارد، بلكه مواردى از قبيل: تكثير نسل، و ابقاء نوع انسانى، و كثرت تعداد موحّدين، در استحباب شرعى ازدواج دخالت دارند.([17]) پس اگر ازدواج براى تأمين اين اغراض هم باشد، از جهت شرعى مستحب است، و داراى مطلوبيّت شرعى است. بديهى است كه استحباب ازدواج فقط مختصّ به ازدواج دائم نيست، بلكه شامل غير دائم و مِلك يمين (كنيزان) نيز ميشود.([18]) و به همين جهت اينگونه به نظر ميرسد كه تحقّق يك مرتبه از ازدواج در طول عمر براى عمل كردن به اين مستحبّ شرعى كافى است، اگر چه بنا به عللى([19]) بين زوج و زوجه جدايى حاصل شده باشد. امّا با تأمّل در رواياتى كه در آن عزوبت (همسر نداشتن) مكروه دانسته شده است حتّى براى مدّتى اندك([20])، معلوم ميشود كه مقصود از استحباب ازدواج، استمرار آن تا پايان عمر است. پس عمل كردن به استحباب ازدواج در صورتى كافى است كه استمرار و دوام داشته باشد نه فقط صرف تحقّق آن، همانطور كه اين استحباب فقط به داشتن يك همسر نيست بلكه تعدّد آن نيز مستحب شرعى است.([21]) بنابراين در باره مقدّمه أوّل (ازدواج سنّت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)، و امرى مستحب است) چنين نتيجه ميگيريم: 1. ازدواج مستحب شرعى است، خواه نياز به ازدواج باشد و خواه نباشد، خواه دائم و خواه موقّت. 2. اين استحباب دوام و استمرار دارد، و شامل تمام عمر انسان ميشود. 3. تعدّد همسر نيز مستحب شرعى است. و امّا مقدّمه دوّم (لزوم عمل امام(عليه السلام) به امر شرعى و سنّت رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) ) در اذهان سؤالاتى را به وجود ميآورد، از جمله اينكه: با كثرت امور مستحبّى، آيا امام(عليه السلام) به همه آنها عمل ميكند؟ يا اينكه از آن امور انتخاب كرده و گزينشى عمل ميكند؟ آيا لزوم عمل به امور مستحب براى امام ضرورى است؟ بدون ترديد امامان مانند پيامبران چون هدايت مردم را بعهده دارند، و رهبران الهى محسوب ميگردند، هميشه در عمل به احكام الهى پيشقدم بودهاند، و اساساً رسالت آنان ايجاب ميكرد كه أوّل خودشان عامل به احكام الهى باشند، و از دستورات الهى سرپيچى نكنند، و در صحنه عمل براى ديگران الگو و نمونه باشند، لذا عمل نكردن به اوامرى كه حكايت از محبوبيّت نزد خداوند دارد (خواه واجب و خواه مستحب) براى رهبران دينى مذموم است، و شأن و رسالت آنان اقتضاء دارد كه آنها به دستورات واجب و مستحب عمل كنند، پس امام(عليه السلام) نيز به آنها عمل ميكند. بنابراين، دو نكته در لزوم عمل كردن امام به مستحبّات وجود دارد. 1. هدايت و رهبرى و الگوى كامل بودن براى مردم كه ايجاب ميكند امام در زندگى و معاشرت و در برخورد با ديگران به نحو احسن عمل كند، و در عمل به دستورات دينى (واجب و مستحب ) پيشقدم باشد. 2. اقتضاى شأن و منزلت انسان كامل ايجاب ميكند كه به مستحبّات عمل كند، بدون ترديد نكته أوّل در زمان غيبت امام(عليه السلام) موضوعيّت ندارد، زيرا امام(عليه السلام) در مرأى و منظر مردم نيست، و امامت وى در باطن است، نه در ظاهر.([22]) ولى نكته دوّم در رسيدن به مطلوب (امام پايبند به مستحبّات شرعى است، و سزاوارتر از ديگران است) كافى است. با توجّه به دو مقدّمهاى كه گذشت، عدّهاى معتقدند كه امام زمان(عليه السلام) در عصر غيبت ازدواج كرده و صاحب همسر و فرزند است. ب: استدلال به روايات: دليل ديگر معتقدين به ازدواج حضرت مهدى(عليه السلام) تمسّك به بعضى از روايات است، از جمله: 1 ـ مفضّل بن عمر از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده است كه فرمود: «... از مكان او هيچ يك از اولاد و ديگران اطلاع نمييابد، مگر مولايى كه متولّى امر اوست»([23])، در اين روايت وقتى كه سخن از جا و مكان و محلّ زندگى آن حضرت ميشود، امام صادق(عليه السلام) ميفرمايد: كسى از مكان او اطلاع ندارد حتّى اولادش، پس معلوم ميشود او اولادى دارد، و داشتن اولاد حاكى از ازدواج امام است. امّا با تأمّل در اين روايت نكاتى به نظر ميرسد كه مانع از استدلال بر ازدواج آن حضرت است، آن نكات عبارتند از: الف ـ اين روايت در كتاب الغيبه نعمانى نيز نقل شده است، با اين تفاوت كه به جاى كلمه «ولد» كلمه «ولى» آمده است : «ولا يطّلع على موضعه أحد من وليّ ولا غيره([24]) از مكان او كسى از ولى و غير ولى اطّلاع نمييابد»، يعنى دوست و غير دوست، آشنا و غير آشنا، از مكان او خبرى ندارند، و نميدانند او كجاست. در اين روايت هيچ سخنى از فزرند و فرزندان نيست، بنابراين، با توجه به اين نقل اعتمادى بر آن روايت نيست. ب ـ در روايت سخن از فرزند است، ولى از اين جهت كه بگوييم الآن امام(عليه السلام) داراى فرزند و همسر باشد نيست، و به اصطلاح مجمل است، چرا كه امكان دارد منظور فرزندانى باشند كه در آستانه ظهور و يا پس از ظهور امام(عليه السلام) به دنيا ميآيند. ج ـ ممكن است اين روايت و امثال آن بيانگر مبالغه در خفاى شخص باشد، يعنى هيچ كس نميداند كه او در كجاست، حتّى اگر داراى فرزند هم باشد، فرزندانش نيز از جايگاه او اطّلاع ندارند.([25]) د ـ از جهت سند مخدوش است، زيرا يكى از راويان آن ابراهيم بن مستنير و در جاى ديگر عبد اللّه بن مستنير است و هر دو مجهولاند. با توجّه به نكات فوق، استدلال بر ازدواج امام(عليه السلام) در عصر غيبت مشكل، بلكه بعيد به نظر ميرسد. ن ـ سيّد ابن طاوس از امام رضا(عليه السلام) نقل كرده است، كه آن حضرت فرمود: «... خدايا، مايه چشم روشنى و خوشحالى امام زمان(عليه السلام) را در او و خانواده و فرزندان و ذرّيه و تمام پيروانش فراهم فرما»([26]). در اين روايت سخن از خانواده و فرزندان آن حضرت است، ولى چون معلوم نيست كه وجود اين فرزندان پيش از ظهور است يا پس از آن، از اين جهت مجمل است، و نميتوان به آن استناد كرد. و ـ ابو بصير از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده است كه فرمود: «گويا ميبينم كه قائم ما با خانوادهاش در مسجد سهله اقامت گزيده است، ابو بصير مي گويد: گفتم منزلش آنجاست؟ فرمود: آرى. گفتم: فدايت شوم! قائم هميشه در آن مسجد است؟ فرمود: آرى...».([27]) اين روايت نيز دلالت بر وجود فرزند براى امام(عليه السلام) پيش از ظهور ندارد، و چه بسا مرادش اولاد آن حضرت پس از ظهور باشد، همانطور كه از سياق كلام در اكثر روايات كه به نمونههايى از آنها اشاره خواهيم كرد، اين گونه استفاده ميشود. 2 ـ روايتى مرحوم مجلسى(رحمه الله) در بحار الأنوار از على بن فاضل نقل كرده است، كه در آن به مكان و جزيرهاى اشاره شده كه نسل و فرزندان آن حضرت، زير نظر وى جامعه نمونه اسلامي تشكيل داده و براى خود حكومت دارند([28])، اين مكان نامعلوم است، و هر كس نميتواند به آنجا برود، و دسترسى براى عموم مردم ممكن نيست. تمسّك به اين روايت نيز نميتواند اثبات كند كه آن حضرت ازدواج كرده و در نتيجه فرزندانى دارد و لازمه آن نيز زندگى در مكان خاصّ است، زيرا اولاًّ: از نوع بيان روايت به دست ميآيد كه اين روايت اعتبار قابل ملاحظهاى در نزد مرحوم مجلسى(رحمه الله)نداشته است، زيرا ميگويد: «چون اين حديث را در كتابهاى معتبر نيافتم آن را به طور مستقل و جدا ميآورم»([29]). ثانياً اين داستان با وجود تناقضات فراوان و سخنان بىاساس و نيز مجهول بودن عدّهاى از روات آن، قابل استناد نيست، حتّى بعضى از محقّقين با بررسىهاى گستردهاى كه انجام دادهاند، معتقدند جزيره خضراء افسانهاى بيش نيست و واقعيت ندارد.([30]) و برخى همچون آقابزرگ تهرانى ميگويند: اين داستان تخيّلى است.([31]) 3 ـ روايتى كه ابن طاووس از امام رضا(عليه السلام) نقل كرده است. كه فرمود: «اللّهمّ صلّ على ولاة عهده والأئمّة من ولده ابن طاووس ميگويد: روايت فوق اينگونه نيز نقل شده «اللّهمّ صلّ على ولاة عهده والأئمّة من بعده.([32]) اين روايت نيز نميتواند اثبات كند كه آن حضرت داراى فرزند است. زيرا با وجود دو گونه نقل معلوم نيست مقصود فرزندان بعد از آن حضرت است، يا امامان پس از او، بنابراين روايت مجمل است، علاوه اين دو روايت ناظر به پس از ظهور حضرت است نه پيش از آن. هــ صاحب كتاب الشموس المضيئة پس از نقل هفت روايت در باره اقامتگاه و خانواده داشتن آن حضرت كه بعضى از آن را آوردهايم، چنين نتيجه ميگيرد. «از مجموع اين روايات معلوم مي شود كه حضرت حجّت(عليه السلام) خانواده و اقامتگاه دارد، هر چند كه جزئيّات آن را نميدانيم.([33]) سپس اضافه ميكند كه داستان جزيره خضراء به نقل از مرحوم علامه مجلسى(رحمه الله) و داستانى قريب به آن در اثبات الهداة با اين قيد كه شيعيان آن جزيره از تمام مردم دنيا تعداد شان بيشتر است و هر يك از فرزندان امام(عليه السلام) در آن جزيرهها حكومتى دارند، چنين آورده است: «با توجه به عمر طولانى و مبارك ايشان ممكن است آن حضرت همسر و فرزندان متعدّدى داشته باشد كه بعضى مرده و برخى زندهاند بنابراين، آن حضرت فرزندان و نوادگان زيادى خواهد داشت كه شمارش آنها به سادگى ممكن نيست.([34]) با عنايت و دقّت در مطالب كتاب مذكور توجّه به چند نكته ضرورى است: اوّلا: نميتوان به آن هفت روايت در اثبات ازدواج آن حضرت و در نتيجه وجود فرزندان و داشتن اقامتگاه استناد كرد، چرا كه برخى از آن روايات همان رواياتى است كه قبلا به آنها اشاره شد.([35]) و برخى ديگر گوياى وجود همسر و فرزند براى آن حضرت نيست. و بعضى ديگر با خفاى شخصى و عدم اطلاع از مكان او سازگارى ندارد. ثانياً: وجود فرزندان بىشمار آن حضرت با فلسفه غيبت منافات دارد، زيرا ممكن است فرزندان در صدد تشخيص هويّت خود برآيند، و خواهان دانستن حسب و نسب خود باشند.([36]) ثالثاً: چطور ممكن است شيعيان آن جزيره (بنابر نقل وى از كتاب إثبات الهداة)([37]) تعدادشان از تمام مردم دنيا بيشتر باشد. با اينكه علم پيشرفتهى نقشهبردارى و جغرافياى امروز در شناسايى نقاط اين كره خاكى چيزى را از قلم نينداخته است، و امروزه جايى وجود ندارد كه ناشناخته باشد، حتّى مثلث برمودا،([38]) كاملا شناخته شده و اسرارش (خواص مغناطيسى) آشكار گشته و تعداد زيادى به آن مكان رفتهاند و گزارشهاى متعدّدى ارائه كردهاند. بنابراين معقول نيست كه جمعيّتى چند ميلياردى بيش از جمعيّت فعلى جهان در مكانى زندگى كنند و كسى هم از آنها هيچگونه اطلاعى نداشته باشد.([39]) به هر جهت اينگونه مطالب نميتواند دليلى قاطع بر اثبات ازدواج و در نتيجه فرزندان و مكان اقامت خاصّى براى آن حضرت باشد. ىــ برخى ممكن است براى اثبات ازدواج و فرزند داشتن حضرت مهدى(عليه السلام) به كنيه مشهور آن حضرت يعنى «أبا صالح» استدلال كنند، و بگويند اين كنيه به معناى پدر صالح است. و اين دلالت بر وجود فرزندى بنام صالح براى آن حضرت دارد. اين نيز سخن درستى نيست زيرا: اوّلا: با جستجو و تفحّص در ميان كنيههاى نقل شده براى حضرت مهدى(عليه السلام) در كتابهاى معتبر، چنين كنيهاى نقل نشده است، بلكه به نظر ميرسد اين كنيه بر اثر كثرت استعمال در ميان مردم، معروف شده است، و در بعضى از مجلاّت([40]) و كتابها كه در پاسخ از اين سؤال مطالبى گفته شده است، بيشتر جنبه هاى ذوقى و استحسانى، با احتمالاتى بدون ذكر سند و دليل در نظر گرفته شده است، مثلا: گفته شده است كه اين كنيه ممكن است از آيه شريفه (وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِى الزَّبُورِ مِنم بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الاَْرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّــلِحُونَ)([41]) گرفته شده باشد.([42]) و يا ميگويند: چه مانعى دارد كه ما به آن حضرت بگوئيم أبا صالح يعنى پدر تمام نيكىها و خوبيها؟ وممكن است برخى استدلال كنند به احاديثى كه در آنها واژه أبا صالح و صالح بكار رفته است. مرحوم مجلسى(رحمه الله) نيز در اين رابطه داستانى در بحار الأنوار نقل كرده است،، در حاليكه با رجوع به آن احاديث و دقّت در آنها معلوم ميگردد، صالح يا أبا صالح نام جنّى است كه مأموريت دارد تا اشخاص گمشده را هدايت و راهنمايى كند. در كتاب من لا يحضره الفقيه چنين آمده است: «امام صادق(عليه السلام)فرمود: هرگاه راه را گم كردى صدا بزن يا صالح! يا بگو: يا أبا صالح راه را به ما نشان دهيد، خداوند شما را رحمت كند!»([43]). امّا مرحوم مجلسى(رحمه الله) در حكايات و داستانهاى اشخاصى كه امام زمان(عليه السلام) را ديدهاند «قضيهاى را از پدرش نقل ميكند و او نيز از شخصى بنام امير اسحاق استرآبادى كه چهل مرتبه با پاى پياده به حجّ مشرّف شده بود نقل ميكند كه در يكى از سفرهايش قافله را گم كرد و متحيّر با حالت عطش و بىآبى مانده بود، سپس صدا زد يا صالح يا أبا صالح ما را راهنمايى بفرما، ناگاه شخص سوارهاى را از دور ديد كه آمد و او را راهنمايى كرد و به قافلهاش رساند، وى ميگويد: پس از آن قضيّه من متوجه شدم كه او حضرت مهدى(عليه السلام) بوده است.»([44]) روشن است كه اين قضيه ارزش علمي و استدلالى ندارد، و صرفاً داستانى بيش نيست، زيرا معلوم نيست كه شخص مورد نظر واقعاً امام(عليه السلام)را ديده باشد. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب 1- دوچرخه و موتور سواري بانوان حكم دوچرخه سوارى و موتور سوارى خواهران با مانتو در سطح شهر، با توجّه به آثار و تبعات سوء اجتماعى و اخلاقى آن چيست؟
منبع: استفتائات آيت الله مكارم موضوعات مرتبط: برچسبها: 1- پوشيدن لباس ورزشي براي دختران اگر مدرسه اى ابلاغ كند كه دختران در مدرسه دخترانه براى ورزش بايد لباس مخصوص ورزش بپوشند، چه بايد كرد؟ شكّى نيست كه ورزش براى همه قشرها، اعم از مرد و زن، پير و جوان لازم، و يكى از ضرورى ترين كارها براى حفظ سلامت محسوب مى شود. از اين گذشته، ورزش مى تواند به عنوان سرگرمى سالم بسيارى از اوقات فراغت را پر كند، و انسان را از سرگرمى ناسالم بازدارد. ولى مسلّم است كه بايد جهات شرعى هم در ورزش مردان و هم در ورزش زنان رعايت شود، و مسابقات ورزشى هرگز ايجاب نمى كند كه ما فرهنگ اسلامى را رها كرده، دنبال فرهنگ ديگران برويم. به طور كلّى زنان مى توانند در محيطهايى كه مخصوص به خودشان است، با استفاده از لباسهاى مناسب، و با حفظ حجاب يا بدون حجاب شرعى، با توجّه به اين كه جنس مخالفى در آنجا نيست، ورزش كنند. داوران و مربّيان آنها نيز از ميان خود زنان برگزيده شوند، همان گونه كه در مردان چنين است، و از ورزشهاى استفاده كنند كه آسيب و زيانى به آنها نمى رساند.
منبع: استفتائات آيت الله مكارم موضوعات مرتبط: برچسبها:
بيمه س 1952: بيمه عمر چه حكمى دارد؟ منبع: استفتئات رهبري موضوعات مرتبط: برچسبها:
مهاجرت و پناهندگی سياسی س 1384: پناهندگى سياسى به كشورهاى خارجى چه حكمى دارد؟ آيا جعل داستان غيرواقعى براى دستيابى به پناهندگى سياسى، جايز است؟ منبع: استفتئات رهبري موضوعات مرتبط: برچسبها:
آيا احتمال جنگ سوم با ظهور مصلح جهاني منافات دارد؟
مدّتى است كه در تمام دنيا گفتگو از خطرات جنگ سوّم در ميان است و اين كه اگر جنگ اتمى شروع شود، موجود زنده اى در جهان باقى نمى ماند و غالباً در سخنان سران كشورهاى شرق و غرب ديده مى شود.
آيا با اعتقاد به قدرت قاهر خداوند ممكن است چند نفر هوسباز و بى ايمان، به خاطر توسعه طلبى، دنيا را خاك و خاكستر كنند و آيا اين موضوع با اعتقاد مسلمانان عموماً و شيعه خصوصاً كه در انتظار جهانگير شدن اسلام هستند و عقيده دارند كه مصلح حقيقى - امام عصر ارواحنا فداه - بايد دنياى فاسد را اصلاح كند منافات ندارد؟ موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
آموزش پزشكى س 1308: دانشجويان دانشگاه پزشكى (دختر يا پسر) براى آموزش چارهاى جز معاينه فرد اجنبى از طريق لمس و نظر ندارند و چون اين معاينات جزء برنامه درسى است و براى كارآموزى و آمادگى آنان براى معالجه بيماران در آينده مورد نياز است و عدم انجام آن باعث مىشود از تشخيص بيمارى افراد مريض عاجز باشند و اين امر منجر به طولانى شدن دوران بيمارى افراد بيمار و گاهى فوت آنان مىشود، بنابر اين آيا اين معاينات جايز است يا خير؟ موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
ختنه س 1305: آيا ختنه كردن واجب است؟
موضوعات مرتبط: برچسبها:
تشريح ميّت و پيوند اعضا س 1281: بررسى بيماريهاى قلب و عروق و برگزارى سلسله مباحث راجع به آن، براى كشف مسائل جديد، مستلزم دستيابى به قلب و عروق افرادى است كه از دنيا رفتهاند، تا معاينه و آزمايش بر روى آنها انجام شود، با توجه به اينكه آنان بعد از آزمايشات و بررسىها بعد از يك روز يا بيشتر اقدام به دفن آنها مىكنند، سؤال اين است: موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
تغيير جنسيّت س 1279: برخى از افراد در ظاهر مذكّر هستند ولى از جهات روحى و روانى ويژگيهاى جنس مونّث را دارند و تمايلات جنسى زنانه در آنان بطور كامل وجود دارد و اگر مبادرت به تغيير جنسيت نكنند به فساد مىافتند. آيا معالجه آنان از طريق انجام عمل جراحى جايز است؟
منبع: استفتاءات رهبري موضوعات مرتبط: برچسبها:
تلقيح مصنوعى س 1272: الف - آيا لقاح آزمايشگاهى در صورتى كه اسپرم و تخمك از زن و شوهر شرعى باشد، جايز است؟ موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
سقط جنين (كورتاژ) س 1261: آيا سقط جنين بر اثر مشكلات اقتصادى جايز است؟ موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
جلوگيرى از باردارى س 1255: 1 - آيا براى زنى كه سالم است، جلوگيرى از باردارى بطور موقت از طريق بكارگيرى وسايل و موادى كه از انعقاد نطفه جلوگيرى مىكنند، جايز است؟ موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
اگر مسلم بن عقيل در خانة هاني، ابن زياد را غافل گير مي كرد، آيا گناهي مرتكب شده بود يا
مصلحت آن بيش از مفسدة زنده بودن ابن زياد نبود و به خاطر مصلحت، مسلم بايد ابن زياد را مي كشت. جواب: دو دليل براي عدم اقدام حضرت مسلم، از زبان ايشان نقل شده است. در مقتل ابي مخنف آمده است: "مسلم گفت: يكي عدم خشنودي هاني از كشته شدن [ابن زياد] و ديگري سخني بود كه مردم از پيامبر(ص) نقل كرده اند [كه آن حضرت فرمود] "ايمان مانع كشتن پنهاني [و ترور] است. مؤمن كسي را نمي كشد [و ترور نمي كند]".
پس علاوه بر اين كه صاحب خانه راضي به انجام ترور در منزل خود نبود، مطلب مهم ديگر اين است كه چون مسلم نمايندة امام حسين(ع) است، بايد فضائل اخلاقي را مو به مو رعايت نمايد. به اصطلاح نزدانيان هدف، توجيه گر وسيله نمي باشد، يعني براي رسيدن به هدف مقدس و عالي از ابزارهاي ناپسند و غير اخلاقي استفاده نمي كنند.
پس انجام ترور عملي است كه از سوي رسول خدا(ص) نهي گرديده است و نبايد صورت بگيرد. در سرتاسر زندگي ائمه از اين اخلاقيات به چشم مي خورد و رمز بقا و جاودانگي آنان توجه به اين امور است كه نمونة بارز آن قيام حضرت اباعبدالله ميباشد.
[1] وسائل الشيعه، ج 18،[ ص 579، باب 6، ح 3.
موضوعات مرتبط: برچسبها:
چرا بر دشمنان امام حسين(ع) لعن مىفرستيد. اين كار براى چيست و چرا دشمنان ابى عبد الله(ع) را لعن مىكنيد؟ اين كار نوعى خشونت و بدبينى است. اين يك نوع احساسات منفى است و با منش «انسانِ مدرن» نمىسازد. امروز زمانى است كه بايد با همه مردم با خوشى و شادى و لبخند رفتار كرد. امروز بايد دم از زندگى زد، دم از شادى زد، دم از صلح و آشتى زد. اين روحيه لعن و تبرى و پشت كردن به ديگران خشونتهايى است كه به هزار و چهار صد سال پيش، يعنى زمانى كه امام حسين(ع) را كشتند برمىگردد و با آن زمان مناسبت دارد. اما امروز ديگر جامعه و مردم اين كارها را نمىپسندند. چرا مقيد به صد لعن هستيد؟!
همان گونه كه سرشت انسان فقط از «شناخت» ساخته نشده است، تنها از احساسات و عواطف «مثبت» هم ساخته نشده است. آدميزاد موجودى است كه هم احساس مثبت و هم احساس منفى دارد. هم عواطف مثبت و هم عواطف منفى دارد. همان گونه كه شادى در وجود ما هست، غم هم هست. خدا ما را اين گونه آفريده است. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
آيا عزادارى براى امام حسين(ع)، در زمان امامان(ع) سابقهدارد؟ بلى، در اينجا تنها به ذكر نمونههاى اندكى از آنچه كه در تاريخ نقل شده، بسنده مىكنيم موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
آيا قيام امام حسين(ع) تمرد و شورش عليه حكومت بود؟ اصولاً از ديدگاه اسلامى در چه مواردى تمرد و قيام عليه دولت جايز مىباشد؟ در روز عاشورا عمروبن الحجاج از ميان لشكر عمر سعد بانگ برآورد: «يا اهل الكوفه الزموا طاعتكم و جماعتكم و لاترتابوا فى قتل من مرق من الدين و خالف الامام» و با اين سخنان امام حسين (ع) را از مارقين و خروج كنندگان بر پيشواى مسلمانان معرفى كرد و متأسفانه اصل چنين تفكرى هنوز هم وجود دارد. مسلماً در اينكه قيام امام حسين (ع) تمرد و شورش در مقابل حكومت جائر وقت بود، شكى نيست اما بايد توجه داشت كه از ديدگاه اسلامى تمرّد و شورش عليه حكومت، به طور مطلق ممنوع نيست هر چند برخى از مكاتب و مذاهب چنين حقى را قائل نيستند موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب [ 23 / 8 / 1391برچسب: قيام امام حسين, تمرد و شورش , قيام عليه دولت , مرق من الدين , ] [ ] [ مصطفی ]
[
آيا امام حسين(ع) مىدانست شهيد مىشود؟ اگر چنين است، چرا با پاى خويش به سوى قتلگاه رفت؟ بر اساس احاديث و روايات شيعى، امامان (ع) از علم غيب موهبتى از سوى خداوند بهرهمندند. خداوند متعال مىفرمايد: «عالم الغيب فلا يظهر على غيبهأحداً إ لا من ارتضى من رسول».(1) اين آيه نشان مىدهد كه علم غيب اختصاص به خداوند دارد و كسى جز خدا آن را نمىداند. اما ممكن است پيامبر با رضايت پروردگار متعال، بداند و نيز ممكن است ديگر انسانها از سوى خدا و يا به تعليم پيامبران، از آن آگاهى يابند. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
مقصود امام حسين(ع) از گفتن استرجاع «انا لله و انا اليه راجعون» چه بود؟ چرا امام حسين(ع) فرمودند با حاكميت يزيد ديگر بايد فاتحه اسلام را خواند؟ خطرى كه امام حسين (ع) از آن ياد كردند، خطر ارتجاع است. اين خطر از تمام مخاطراتى كه در آن روز جامعه مسلمانان را تهديد مىكرد، مهمتر و شكنندهتر بود. عفريت ارتجاع، بازگشت به عصر شرك و بت پرستى و جاهليت، اندك اندك قيافه منحوس و مهيب خود را نشان مىداد. زور سرنيزه بنىاميه، نقشههاى وسيع آنها را در سست كردن مبانى دينى جامعه و الغاى نظامات اسلامى و تحقير شعائر دينى، اجرا مىكرد. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب مقصود امام حسين(ع) از اين جمله «من براى امر به معروف و نهى از منكر قيام كردم» چيست؟ امام حسين (ع) با اين عبارت، مىخواهند نقش محورى امر به معروف و نهى از منكر را نشان دهند به گونهاى كه هدف نهايى قيام خويش را تحقق اين امر مىدانند. اگر توجهى به جايگاه اصيل امر به معروف و نهى از منكر شود، مقصود حضرت از اين سخن روشنتر خواهد شد اين سخن، جايگاه اساسى و اصلى امر به معروف و نهى از منكر را نشان مىدهد.
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
رأس مبارك امام حسين(ع) در كجا مدفون شد؟ درباره محلّ دفن سر مبارك امام حسين (ع) به خصوص و سرهاى ديگر شهداى كربلا به صورت عموم، در كتابهاى تاريخى شيعه و اهل سنّت و نيز منابع روايى شيعه اختلاف فراوانى مشاهده مىشود. البته اقوال نقل شده نياز به بررسى دارد اما هم اكنون مشهورترين قول- كه مورد قبول جامعه شيعى قرار گرفته- آن است كه سر مبارك پس از چندى به بدن ملحق شد و در سرزمين كربلا مدفون گرديد. براى آگاهى بيشتر به بيان اين اقوال مىپردازيم: موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
چرا امام حسين(ع) يمن را كه سابقهاى شيعى داشت، براى محل قيام خود انتخاب نكرد؟ در كلمات بزرگانى همانند ابن عباس، اين پيشنهاد مطرح شد كه امام حسين (ع) به سمت يمن رفته، از آنجا داعيان خود را به اطراف بفرستد و نهضت خود را ساماندهى كند تا بتواند در مقابل يزيد بايستد.(1) موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
چرا امام حسين(ع) حجّ خود را نيمه تمام گذاشت و از مكّه در آستانه شروع اعمال حجّ خارج شد؟ قبل از آنكه به تحليل تاريخى اين پرسش بپردازيم، بايد اين نكته را متذكر شويم كه از ديدگاه فقهى، اين سخن مشهور كه امام حسين (ع) حجّ خود را نيمه تمام گذاشت، سخن نادرستى است زيرا امام (ع) در روز هشتم ذى حجه «يوم الترويه» از مكّه خارج شد.(1) در حالىكه اعمال حجّ- كه با احرام در مكّه و وقوف در عرفات شروع مىشود موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
آيا امام حسن(ع) سرزمين كربلا را خريدند؟ با چه شرطي به چه كساني واگذار كردند؟ پاسخ: امام حسين ـ عليه السلام ـ در جريان نهضت خويش بعد از طي مسيري نسبتاً طولاني و گذر از منازل متعدد روز دوم محرم سال 61هـ وارد سرزمين كربلا شدند و تا روز عاشورا كه مدت هشت روز در آن سرزمين اقامت داشتند اقدامات مهمّي انجام دادند، و خطبه هاي زيادي جهت اثبات حقانيت خود و جلوگيري از خونريزي انجام دادند، و به گفته منابع تاريخي در همان بدو ورود محلي را كه اكنون مرقد آن حضرت در آن واقع است خريداري كردند.(1) بنابر نقل برخي از منابع از هر طرف چهار ميل از مالكان آن خريداري نموده و دوباره به مالكان صدقه دادند. و شرط كردند كه آنها زائران را سه روز ميهمان كنند و به مزار حضرت راهنمايي نمايند.در اين رابطه روايتي هم از امام صادق ـ عليه السلام ـ وارد شده كه در تعيين حدود حرم امام حسين ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: حرم امام حسين كه آنرا خريداري كرد چهار ميل در چهار ميل از اطراف قبر است و اين محل براي اولاد آن حضرت و دوستداران حلال ولي براي غير از آنها كه با اولاد حضرت مخالفت كنند حرام است و در آن سرزمين بركت است.(2)
1. طريحي، مجمع البحرين، واژه (كربل). و مقرّم، مقتل، بيروت، دارالكتب اسلاميه، چاپ پنجم، ص196، و نظري منفرد، قصه كربلا. موضوعات مرتبط: برچسبها:
سيره علما و مراجع تقليد در عزاداري سالار شهيدان چگونه است؟
عزاداري براي معصومين خصوصاً عزاداري سالار شهيدان و اصحاب آن حضرت از ديدگاه شرع مقدس اسلام و پيامبر اكرم و تمام ائمه و علماي اسلام و مراجع تقليد كه به نيابت از امام معصوم امور شرع به دست آنها سپرده شده و مردم بوسيله آنها هدايت ميگردند، امري بسيار موجه و قابل قبول، و داراي پاداش اخروي و بركات مادي و معنوي است. خصوصاً عزاداري سالار شهيدان يكي از علل بقاي دين اسلام و پايداري مكتب تشييع ميباشد.(1)
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب ماجرای برج شیطان در مکه و سایه شیطان بر کعبه
این هتل با 601 متر ارتفاع، بلندترین برج عربستان، و از نظر حجم (با ۱۵۰۰۰۰۰ مترمربع مساحت) بزرگترین ساختمان جهان خواهد بود.
ابراج البیت نام هتلی مجلل در مکه، عربستان سعودی است. سازندگان ساختمان شرکت مجموعة بن لادن السعودیة (متعلق به خانواده اسامه بن لادن) است. معمار آن شرکت دار الهنداسه است.
هتل در مجاور مسجد الحرام قرار دارد، و قابلیت جا دادن ۱۰۰۰۰۰ مهمان را دارد. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب به گزارش نشريه تايم ، جديدترين فتواي مفتي هاي وهابي اين است كه زنان حق دست زدن به دو ميوه محبوب و خوش طعم دنيا يعني خيار و موز را ندارند. اين كه خبر مربوط به اعلام اين فتوا درست يا غلط، مهم نيست. مهم مضحك و احمقانه بودن اين فتوا است. اين در شرايطي است كه اين تنها فتواي مضحك اعلام شده از سوي وهابيون عربستان نيست. بر اساس اين گزارش، تايم در ادامه مقاله خود فتواهاي مضحك و وهن آميز مفتي هاي سلفي را مورد بررسي قرار داده و آورده است: هفته گذشته بود كه يك ايميل مانند توپ در دنيا صدا كرد. ايميل كه در آن ادعا شده بود يك مفتي وهابي كه در اروپا زندگي مي كند، فتوا داده است كه زنان حق دست زدن به موز و خيار را ندارند. اين مفتي وهابي در فتواي خود در اين باره مدعي تحريك زنان توسط اين دو ميوه شده است. اين مفتي در ادامه اين فتواي مضحك خود آورده بود كه در صورتي كه زنان تمايل به خوردن اين دو نوع ميوه دارند، بايد از شخص ديگري، براي مثال يك مرد مانند همسر و يا پدر خود كمك بگيرند و از آنان بخواهند اين ميوه ها را بريده و در اختيار آنان قرار دهند موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب بچه هايي كه در كودكي مي ميرند در عالم محشر به چه صورتي محشور مي شوند با همان سني كه مرده اند؟آيا به بهشت مي روند؟ بر چه اساسي با آنها برخورد مي شود پاسخ: از قرآن و روايات مي توان استفاده كرد كه انسان ها در همان سني كه از دنيا رفته اند، محشور مي شوند(1) هرچند آيات قر آن به طور كلي به مطلب اشاره دارند ولي به ضميمه روايات مي تو ا نند دليلي بر موضوع باشند از باب نمونه به سه آيه اشاره مي شود موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب لعن در زيارت عاشورا چرا؟
اِ، اِ، چرا لعنت مي كني؟ دعوا شده، درست! فحش مي دي، درست! اما ديگه چرا لعنت مي كني؟! در فرهنگ ما، ناسزايي گويي، ناروا گويي و فحش دادن زشت و ناپسند است. اما نفرين كردن و لعنت نمودن بسيار سنگين تر است. همگي مي ترسيم نكند به لعنت و نفرين ديگران مبتلا شويم، حتي بدترين اين لعن و نفرين ها در حق پدر و مادر و خاندان افراد گفته مي شود. حتي پيامبر اسلام(ص) فرمودند ؛ خداوند مرا لعنت كننده نيافريد، بلكه مايه رحمت آفريد. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب |
|