پرسمان3
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان پرسمان3

و آدرس pasokh1.LXB.ir لینک نمایید

سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . 

در صورت وجود لینک ما در سایت شما

لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





امام حسين(ع) با هدف زنده ساختن احکام قرآن و سنّت پيامبر اکرم (ص) و از بين بردن بدعتهايي که در نتيجه حاکميت بني اميّه در دين ايجاد شده بود قيام کردند و در طول مسير مدينه تا کربلا ضمن اشاره به انگيزه قيام شان فرمودند:
من به منظور ايجاد اصلاح در امّت جدم رسول خدا (ص) قيام کرده‏ام مي‏خواهم امر به معروف و نهي از منکر کنم و به همان سيره و شيوه مرسوم جدّم پيامبراکرم(ص) و پدرم علي‏بن‏ابي‏طالب(ع) عمل مي‏کنم. [1] .

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 30 / 8 / 1391برچسب:امام حسین ,تحقق اهداف عاشورا,قیام امام زمانن, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

فقط دعا گويان مهدي اهل نجاتند

يکي از وظايف مهم شيعيان دعا کردن براي فرج مولاي انس و جان حضرت صاحب الزمان است که خود فرمودند: و اکثر الدعاء بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم. [1] .

و براي تعجيل فرج زياد دعا کنيد که آن فرج شماست. برکات دعا براي فرج به خود ما بر مي گردد. مرحوم آيه الله موسوي اصفهاني دو جلد کتاب به امر مطاع امام زمان عليه السلام نوشت به نام مکيال المکارم في فوائد الدعاء للقائم. تمام مطالب اين کتاب ارزنده درباره اين موضوع است

 

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 30 / 8 / 1391برچسب:دعا وتوسل ,خضر علیه السلام ,دعا گویان مهدی,, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

آثار رواني و اجتماعي حجاب چيست؟

پاسخ:

آثار رواني

ا لف) دل آرام و مطمئن از آنجا كه حجاب يكي از احكام الهي است و انسان با عمل كردن به دستورات خداوند متعال به مقام قرب الهي نائل مي شود در نتيجه به يك طمانينه و اطمينان قلبي در رعايت احكام اسلامي دست مي يابد و به كمال رضايت مندي مي رسد. علاوه بر اين سبب اظهار دوستي به خداوند متعال و ائمه مي شود و به محبوب خدا شدن مي انجامد چنانكه آيه شريفه مي فرمايد: «اگر خد ا را دوست مي داريد از من پيروي كنيد كه خدا شما را دوست بدارد و گناه شما را ببخشد كه خداوند آمرزنده و مهربان است»(1)
دوست داشتن و محبوب ديگران بودن يك نياز فطري و رواني انساني است كه با حفظ حدود شرعي و اطاعت از خداوند و محبوب خدا و اوليا خدا شدن نياز را ارضاء نموده و به اطمينان خاطر مي رسد. در پرتو اين امر احساس ارزشمندي، اعتماد به نفس پيدا مي كند. چيزي كه نبود آن باعث مشكلات روحي و مشكلات ارتباطي مي شود .


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 28 / 8 / 1391برچسب:مشكلات روحي ,خداوند متعال ,اجتماعي حجاب , ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

چادر يعني چه و چرا زنها بايد چادر سركنند؟ و آيا حجاب اسلامي با چادر مشكي كامل ميشود و كسي كه مانتو ميپوشد پوشش اسلامي ندارد؟

پاسخ:

حجاب امري ظاهري و در ارتباط با جسم است و عمل به اين امرظاهري برخاسته از اعتقادات و باورهاي دروني افراد است. پوشش ظاهري افراد، به ويژه زنان را حجاب ميگويند، كه مانع از نگاه نامحرم به آنان ميشود.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 28 / 8 / 1391برچسب:چادر ,زیباییهای زن,مانتو ,, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

حجاب اسلامي جلوه اي از خورشيد زيباي باورهايي است كه خود دنيايي از امنيت، آرامش رواني، عزت نفس، خودباوري و ... را براي هر زن و مردي به ارمغان مي آورد و بهشتي از تفاهم و همدلي را به همسران مي بخشد.
پوشش اسلامي كه بر اساس تدبير حكيمانة الهي ونگاه ارزشمدارانه به انسان به ويژه زنان واجب گشته، به حق، هديه اي الهي براي جامعة اسلامي و انساني محسوب مي شود.
گرايش روز افزون زنان به اين امر حكيمانة الهي در غرب، پس از چشيدن مزة تلخ بي حجابي و بد حجابي، تداعي گر همان جملة معروف است كه «حجاب مصونيت است نه محدوديت»(1).
دربارة مسئلة بد حجابي كه يكي از معضلات كنوني جامعة ماست بررسي و تحليل عميق و چند جانبه اي لازم است ليكن در اينجا به اختصار به چند علت آن اشاره مي كنيم:


 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 28 / 8 / 1391برچسب:جوانان,بي حجابي ,بد حجابی ,, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

مزار منسوب به رقيّه

1. گزارش كتاب «تسلية المجالس»

نخستين سندى كه در باره مزار كنونى منسوب به رُقيّه در دست است، به قرن دهم هجرى باز مى گردد و مربوط مى شود به محمّد بن ابى طالب حائرى كَرَكى (زنده در ٩٥٥ ق) . وى در كتاب تسلية المجالس مى نويسد:

در شهر دمشقِ شام ، در بخش شرقى مسجد اعظم شهر ، خرابه اى را ديدم كه در گذشته ، مسجد بوده و بر سنگْ نوشته درِ آن ، نام هاى پيامبر صلى الله عليه و آله و خاندانش و امامان دوازده گانه ، نوشته شده بود و پس از آن ، چنين نوشته بود : «اين ، قبر خانم مَلَكه ، دختر حسين بن امير المؤمنين عليه السلام است» .


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 28 / 8 / 1391برچسب:, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

 وفات دخترى از امام حسين عليه السلام در خرابه شام

١ . گزارش «كامل بهايى»

تا آن جا كه بررسى ها نشان مى دهند، نخستين كتابى كه ماجراى شهادت كودكى در شام را مطرح كرده است، كامل بهايى ، كتابى فارسى ، نوشته عماد الدين طبرى (م ح ٧٠٠ ق) است . متن نوشتار او ، اين است :


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 28 / 8 / 1391برچسب:خرابه شام,شهادت كودكى ,, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

انتساب دخترى به نام رُقَيّه به امام عليه السلام

منابع كهن و معتبرى كه فرزندان امام حسين عليه السلام را ثبت كرده اند ، دخترى را به نام رُقيّه براى ايشان ، بيان نداشته و تنها دو دختر به نام هاى فاطمه و سَكينه و برخى دختر سومى به نام زينب  را نام برده اند . حتّى علّامه مجلسى رحمه الله در بحار الأنوار و محدّث بزرگ معاصر ، شيخ عبّاس قمى رحمه اللهدر نوشتارهاى خود ، به نام رقيّه به عنوان دختر امام عليه السلام اشاره نكرده اند .


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 28 / 8 / 1391برچسب: رُقَيّه , فاطمه ,امام حسين ,سكينه ,زينب, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

مزار امام حسين عليه السلام در قرن نهم هجري

تركمانان قَرا قويونلو و آق قويونلو ، به امور عتبات مقدّس در عراق ، توجّه داشتند . مير اسپهبد ميرزا ، از اميران قرا قويونلو ـ كه گفته اند به خاطر پيروزي ابن فهد حِلّي در مناظره با علماي اهل سنّت ، شيعه شده بود ـ ، توجّه خاصّي نسبت به كربلا ، مبذول مي داشت. (٤) وقف نامه اي هم براي درِ ضريح امام حسين عليه السلام از روزگارِدولت تركمانان يافت شده كه بر اساس آن ، مقدار قابل توجّهي از اراضي كربلا ، به وسيله آنان وقف حرم امام حسين عليه السلام شده است .

شگفت ، آن كه به نقل از برخي منابع ، ملّا علي بن محمّد بن فلاح ، از اميران خاندان مُشَعشَعي خوزستان ، در سال ٨٥٨ ق ، وارد كربلا شد و بسياري از اموال

حرم را با خود بُرد.  اين كار ،به رغم ادّعاي تشيّع آنان ، صورت گرفت . اين وضعيت ، بلافاصله توسّط امير پير بوداق قراقويونلو ، جبران گرديد.

 

منبع: دانش نامه امام حسين عليه السلام جلد ١٢


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

مزار امام حسين عليه السلام در قرن هشتم هجري

آل جلاير كه از سال ٧٣٦ تا ٨١٤ ق ، بر عراق ، مستولي بودند نيز اقداماتي در زمينه عمارت مزار امام حسين عليه السلام داشتند. تاريخ كتيبه اي در حرم امام حسين عليه السلام ، سال ٧٦٧ هجري ، را سال بناي آن بخش ، نشان مي دهد .  باني آباديِ اين قسمت از حرم، مرجان امين الدين بن عبد اللّه ، حاكم عراق از سوي جلايريان بود. سلطان احمد جلايري نيز در سال ٧٨٦ ق ، دو مناره براي حرم امام حسين عليه السلام بنا كرد.

تيمور گوركاني نيز ـ كه در سال ٧٩٥ ق ، بغداد را تصرّف كرد ـ ، به زيارت امام حسين عليه السلام رفت و هدايايي به علويان شهر داد. 

منبع: دانش نامه امام حسين عليه السلام جلد ١٢


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 28 / 8 / 1391برچسب:قبر ,حرم , امام حسين ,قرن هشتم, آل جلاير ,تيمور گوركاني , ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

 مزار امام حسين عليه السلام در قرن ششم هجري

از نيمه دوم قرن پنجم تا نيمه نخست قرن هفتم، كثرت شيعيان در عراق ، از يك سو ، و حضور برخي از وزيران و اميران شيعي در مناطقي از عراق ، مانند آل مَزيَد در حِلّه ، از سوي ديگر سبب توجّه خاص به عتبات بود. در اين ميان، گاه مشكلاتي هم پديد مي آمد. براي نمونه ، گفته شده است كه مسترشد عبّاسي، در سال ٥٢٩ ق ، اموال خزانه حرم امام حسين عليه السلام را تصرّف كرد و گفت : «قبر ، گنجينه لازم ندارد» ! وي ، اين اموال را صرف سپاهيانش كرد كه عاقبت به خير هم نشد .

مزار امام عليه السلام در قرن هفتم هجري

سقوط عبّاسيان، مانع عمده اي را از سرِ راه شيعيان برداشت. در دوره ايلخانان مغول (٦٥٦ - ٧٣٦ ق) ، بخصوص در روزگار غازان خان و سلطان محمّد خدابنده ، معروف به اُلجايْتو، به دليل تمايلات شيعي آنان، توجّه خاصّي به تمام مزارهاي اهل بيت عليهم السلام در عراق شد. حرم امام علي عليه السلام و امام حسين عليه السلام دائما زيارت مي شد و به اصلاح و تعمير و گسترش آنها ، همّت گمارده مي شد ،  چنان كه براي آباداني آن منطقه نيز اقداماتي صورت گرفت كه از آن جمله ، كَنْدن نهري به نام «نهر غازاني» در اطراف حِلّه براي شيعيان بود

غازان ، در سال ٦٩٤ ق ،  مسلمان شد و در سال ٦٩٦  و ٦٩٨ ق ،  به زيارت مرقد امام حسين عليه السلام رفت . در اين سفرها ، به طور معمول ، اموالي هم ميان علويان مقيم عتبات ، تقسيم مي شد

منبع: دانشنامه امام حسين عليه السلام جلد 12


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 28 / 8 / 1391برچسب:قرن ششم و هفتم ,امام حسين , ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

مزار امام حسين عليه السلام در قرن پنجم هجري

در آغاز قرن پنجم هجري ، برخي از باديه نشينان ـ كه زندگي سختي داشتند ـ ، به كربلا يورش آوردند. اين امر ، سبب شد تا در سال ٤٠٠ ق ، با حمايت حسن بن فضل بن سهلان رامهرمزي ، وزير بهاء الدوله بويه ، ديواري دور شهر كربلا كشيده شود.  اخباري حكايت از آن دارد كه كشيدن اين ديوار تا سال ٤٠٣ ق ، ادامه يافته است.

در چهاردهم ربيع اوّل سال ٤٠٧ ق ، به دليل بي احتياطي ، حرم مطهّر امام حسين عليه السلام آتش گرفت  كه علي القاعده ، بايد به سرعت ، بازسازي شده باشد. در اين زمان ، خاندان بويه ، گرچه ضعيف شده بودند ، امّا هنوز در بغداد ، حكمراني مي كردند. جلال الدوله ابو طاهر ، فرزند بهاء الدوله ، در سال ٤٣١ ق ، با تواضع تمام ، به زيارت عتبات مقدّس عراق رفت. وي از يك فرسنگ پيش از رسيدن به حرم امام حسين عليه السلام ، پياده شد و پا برهنه به زيارت رفت.  سال ٤٧٩ ق ، سلطان ابو الفتح ملك شاه سلجوقي ، مرقد مطهّر امام عليه السلام را زيارت كرد و دستور تعمير ديوارهاي آن را صادر نمود .  

منبع: دانش نامه امام حسين عليه السلام جلد ١٢


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 28 / 8 / 1391برچسب:قرن پنجم هجري,امام حسين ,قبر,حرم مطهّر , ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

مزار امام عليه السلام در قرن چهارم هجري

آل بويِه كه براي نخستين بار در سال ٣٣٤ ق ، وارد بغداد شدند، فضاي عراق را كه براي شيعه آماده بود، كاملاً متحوّل كردند. شيعيان ، تا حدود يك قرن بعد از آنكه آل بويه در عراق بودند (٤٤٧ ق) ـ ، پشتيباني مستحكم در عراق و ايران داشتند . يكي از مظاهر حمايت آل بويِه از شيعيان ، رسيدگي به عتبات مقدّس عراق و عمارت حرم ائمّه عليهم السلام در شهرهاي مختلف آن و نيز رسيدگي به سادات مقيم اين شهرها بود.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 28 / 8 / 1391برچسب:سلطنت آل بويه, ,قرن چهارم هجري,قبر امام حسين,, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

 مزار امام حسين عليه السلام در قرن سوم هجرى

 مهم ترين جسارت نسبت به مزار امام حسين عليه السلام در تاريخ ، مربوط به متوكّل عبّاسى است . (٣) وى از سال ٢٣٢ تا ٢٤٧ ق ، تحت تأثير اهل حديث متعصّب بغداد ، بر امور ، سيطره داشت. منابع تاريخى ، وى را دشمن اهل بيت عليهم السلام دانسته اند و گفته اند كه دشمنى سختى با على بن ابى طالب عليه السلام و خانواده اش داشت .

 

(٣)در الأمالى شيخ طوسى ، به نقل از ابراهيم ديزج آمده است : متوكّل ، مرا براى تغيير دادن قبر حسين عليه السلام فرستاد و نامه اى را كه براى جعفر بن محمّد بن عمّار قاضى بود ، با من همراه كرد كه در آن ، نوشته بود : «تو را از روانه كردن ابراهيم ديزج به كربلا براى نبش قبر حسين ، آگاه مى كنم . چون نامه ام را خواندى ، به كار ، سركشى كن» .

ديزج مى گويد : جعفر بن محمّد بن عمّار ، نامه را به من نشان داد و من ، فرمان او را به انجام رساندم و نزد او آمدم . به من گفت : چه كردى؟ گفتم : آنچه را فرمان داده بودى ، انجام دادم ؛ امّا چيزى نديدم و چيزى نيافتم . او به من گفت : آيا خوب گود كردى [و تا ته قبر رفتى] ؟ گفتم : چنين كردم و چيزى نديدم . او هم به خليفه نوشت : «ابراهيم ديزج ، نبش قبر كرده و چيزى نيافته است . به او فرمان داده ام و او قبر را به آب بسته و با گاو ، شيار انداخته است» .

ابو على عمّار مى گويد : ابراهيم ديزج برايم گفت و من هم از ماجرا پرسيدم . او به من گفت : من فقط با غلامان ويژه ام رفتم و نبشِ قبر كردم . بوريايى نو يافتم كه پيكر حسين بن على بر آن قرار داشت و بوى مُشك از آن مى آمد . بوريا و پيكر حسين را بر آن ، به همان حال ، رها كردم و فرمان دادم تا خاك بر روى آن بريزند و آب را بر آن گشودم و فرمان دادم كه با گاو ، آن جا را شيار بيندازند و شخم بزنند ؛ امّا وقتى گاو بر آن جا گام مى نهاد ، چون به جايگاه [قبر] مى رسيد ، از آن جا باز مى گشت . من غلامانم را به خدا و سوگندهاى شديد قسم دادم كه اگر كسى اين ماجرا را ذكر كند ، او را خواهم كُشت» (الأمالى ، طوسى : ص ٣٢٦ ح ٦٥٣ ، بحار الأنوار : ج ٤٥ ص ٣٩٤ ح ٢) .

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 28 / 8 / 1391برچسب:قرن سوم هجرى, متوكّل ,قبر حسين عليه السلام , ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

زيارت شريفه عاشورا در دو منبع اصلي شيعي و قابل اعتماد ذكر شده است:

 

1- المصباح، تأليف شيخ طوسي قدس سره.(1)  

 

 

2- كامل الزياراة (الزيارات) تأليف ابن قولويه قدس سره.(2)

هر يك از دو منبع اصلي فوق الذكر به طريقي اين زيارت را براي ما نقل نموده است. و ميان دو متن نقل شده نيز اختلافاتي وجود دارد. البته مشتركاتي نيز با هم دارند.

قبل از ذكر دو طريق اين زيارت شريفه جا دارد كه روشن شود؛ اعتماد ما به ورود روايت در اين منابع روائي و حديثي به دو راه ممكن است.

راه اول: اعتماد به اطمينان يا مراتب صحت انتساب اين كتابها به مؤلفين آنها، و همچنين امكان احراز علمي رسيدن اين مضامين وارده به اصحاب كتاب هر چند اختلاف نسخه وجود دارد. و نيازي به خواندن متن و سند بر اسناد حديث وجود ندارد.

راه دوّم: برخي محققان فرموده اند كه براي رهائي از ارسال و تعليق اسناد اين روايات، بايد به طريق ---- نقل روايت، هر مؤلف و محققي به طريقي به كتب اصلي و منبع داشته باشد، و اكتفا به اشتها-- يا صحت انتساب كافي نيست.

علماي اعلام هر كدام طريقي يا طرايقي متصل به أصحاب كتب أربعه و سپس به اصحاب اصول دارند كه در كتب تراجم و اجازات روايت تفصيلاً آمده است. جهت اطلاع به اجازات بحاالانوار و اجازات متأخر از بحار كه در بسياري از كتب آية ا..العظمي نجفي مرعشي(قدس سره) آمده است و قابل مطالعه است رجوع شود

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 28 / 8 / 1391برچسب:زیارت عاشورا,اسناد,المصباح, كامل الزياراة , ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

آيا وهابيت اعتقادي به منجي دارند ؟

پاسخ

رويكرد وهابيت نسبت به مهدويت :
 
در رابطه با رويكرد وهابيت نسبت به مهدويت ، توجه شما را به اين نكته جلب مي‌كنم كه وهابيت و اهل سنت حدود 99 درصدشان در رابطه با مهدويت ، پنجاه ـ شصت درصد با شيعه هم عقيده هستند . يعني اين‌ها معتقد هستند كه آقا رسول اكرم بشارت داده به وجود آقا حضرت مهدي سلام الله عليه كه آن نازنين وجود خواهد آمد و جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد ؛ همان گونه كه از ظلم و ستم لبريز شده است . در اين زمينه ما اختلاف آن‌چناني با اهل سنت حتي با وهابيت هم نداريم . البته اگر فرصتي شد در رابطه با مهدويت نوعي و شخصي كه چه شاخصه‌هاي دارد سر فرصت بحث خواهيم كرد .
 
نكتۀ جالب توجه اين است كه ابن تيميه ، بزرگ تئورين وهابيت هم وقتي در برابر انبوهي از روايات در صحاح سته و حتي در صحيح بخاري و مسلم در بارۀ حضرت مهدي مواجه مي‌شود ، صراحتاً مي‌گويد :
 
إن الأحاديث التي يحتج بها على خروج المهدي أحاديث صحيحة ، رواها أبو داود والترمذي وأحمد وغيرهم من حديث ابن مسعود وغيره .
 
منهاج السنة النبوية ، ج 4 ، ص211 .
 
احاديثي كه مي‌توانيم احتجاج كنيم بر آن احاديث بر قيام حضرت مهدي ،‌ اين احاديث صحيح هستند . اين روايات را ابو داود ، ترمذي و احمد نقل كرده‌اند .
 
خود آقاي ابن قيم ، شاگرد و ناشر افكار ابن تيميه هم در اين زمينه مفصل بحث كرده است و مي گويد احاديث مربوط به حضرت مهدي ،  احاديث حسن و صحيح هستند .

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 27 / 8 / 1391برچسب:ولي عصر (عج), ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

آيا قرآن تحريف (كم يا زياد) شده است؟

پاسخ:

قرآن كه 6236 آيه دارد، به همين صورتى كه امروز در دست ماست، از طرف خداوند نازل شده است، يعنى نه آيه‏اى به آن افزوده شده و نه كاسته شده است. اين مطلب مورد تأكيد علماى بزرگ اسلام (شيعه و سنى) است و كتابهاى متعددى هم در اين زمينه نوشته شده است.

دلائل تحريف ناپذيرى قرآن‏

1. تواتر قرآن: وقتى قرآن به پيامبر (ص) نازل شد، پيامبر نيز براى مردم قرائت كرد. مردم آن را گرفتند و حافظان قرآن آن را حفظ كردند و نسل بعد از نسل به همان صورت اوليه به دست ما رساندند. بنابراين قرآن در هر نسلى توسط تعداد زيادى از قاريان و حافظان و مسلمانان خوانده و نقل شده است. مسلمانان به شدت به قرآن حساس بودند تا مبادا كلمه‏اى به آن افزوده يا از آن كم شود. امروزه در برخى از كشورها، مثل سودان بيش از يك ميليون حافظ قرآن هست. اين رويكرد در طول تاريخ هميشه بوده است و به آن در اصطلاح تواتر مى‏گويند؛ دليلى كه يقين آور است و قرآن با آن اثبات مى‏شود.

2. آيات قرآن: خداوند در سوره حجر با چند تأكيد فرمود: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» «1»

 ما خود ذكر- قرآن- را نازل كرديم و خودمان هم قطعاً آن را محافظت مى‏كنيم. برخى از علما با اين آيه استدلال مى‏كنند كه قرآن تحريف پذير نيست، چون چيزى كه خدا محافظ آن باشد تحريف ناپذير است.

نكته: همان گونه كه گفتيم عمده دليل تحريف نشدن قرآن، بحث تواتر است.

برخى اشكال كرده‏اند كه در اينجا مسئله دور در «استدلال به آيات قرآن براى تحريف قرآن» پيش مى‏آيد. برخى از علما هم تلاش كرده‏اند اين دور را به گونه‏اى حل بكنند، لذا دليل تواتر مى‏تواند به عنوان شاهد قابل قبول باشد.

3. اهتمام پيامبر (ص) و مسلمان به قرآن: پيامبر حتى نسبت به نوشتن قرآن بسيار حساس بود. هرگاه آيه‏اى نازل مى‏شد كاتبان وحى را فرا مى‏خواند تا قرآن را بنويسند، حتى با برخى كاتبان كه در نوشتن وحى سهل‏انگارى‏هايى داشتند، مثل عبدالله بن أبى سهل، برخورد مى‏كرد. حساسيت پيامبر و بعد از ايشان مسلمانها به نوشتن و حفظ قرآن از ضمانتهاى تحريف نشدن قرآن بود.

معرفى چند كتاب در زمينه عدم تحريف:

1. البيان: آيت الله خوئى (ره) بحث تحريف ناپذيرى قرآن را به صورت مفصل با ادله مطرح كرده است.

2. صيانه القرآن عن التحريف: آيت الله معرفت. اين كتاب به زبان عربى است و به فارسى هم ترجمه شده است.

3. سلامه القرآن عن التحريف: دكتر نجار زادگان.

4. نزاهت قرآن از تحريف: حضرت آيه الله جوادى آملى.

در اين كتابها تاريخچه بحث و دلائل علماى بزرگ از نگاه علماى بزرگ شيعه و أهل سنت به تفصيل مطرح شده است. مى‏توان گفت: اتفاق علماى شيعه و اهل سنت بر تحريف نشدن قرآن است.

__________________________________________________

 (1). حجر/ 9.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 26 / 8 / 1391برچسب: تحريف , قرآن‏,, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

  نظم و ترتيب آيات قرآن از چه زمانى انجام شده و نام گذارى سوره‏ها به چه صورت بوده است؟

 پاسخ:

براى روشن شدن پاسخ لازم است سه بحث را از هم جدا بكنيم؛

1. چينش كلمات: اين چينش بر اساس وحى الهى است و اعجاز قرآن متوقف بر آن است، يعنى وقتى قرآن مى‏فرمايد «بسم الله الرحمن الرحيم»، چينش رحمان و رحيم پشت سر الله (اوّل رحمان بعد رحيم) به دستور خدا بود و پيامبر اسلام (ص) بر آن اساس براى مردم خواند. و اين قابل تغيير نبود.

اگر بگوييم پيامبر واژه‏ها را جا به جا كرد، اعجاز قرآن زير سئوال مى‏رود و اگر بگوييم مردم جا به جا كردند، موجب تحريف مى‏شود.

2. چينش آيات: چه شد كه مثلًا اوّل «بسم الله الرحمن الرحيم» گفتند بعد «الحمدلله رب العالمين» و ... چينش آيات در هر سوره به دلخواه مردم يا پيامبر بود يا به امر خداوند؟ بر اساس رواياتى كه نقل شده، اين چينش هم به دستور پيامبر اكرم (ص) و بر اساس وحى الهى بود.

براى مثال، آيات سوره بقره در زمانهاى مختلف نازل شده و گاه پيامبر به امر خداوند به كاتبان وحى دستور مى‏داد: آيه‏اى را كه تازه نازل شده بود، در سوره‏اى ديگر يا بين آياتى ديگر قرار دهند. مثلًا به نقل برخى، آيه 281 سوره بقره «وَاتَّقُوْا يَوْمَاً تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللّهِ» «1»

 كه بر پيامبر (ص) نازل شد؛ آخرين سوره نازل شده بر پيامبر در سوره بقره نيست.

در روايات هم داريم كه هر سوره با «بسم الله الرحمن الرحيم» شروع مى‏شد و چون «بسم الله الرحمن الرحيم» بعدى نازل مى‏شد، معلوم شد ابتداى سوره بعدى است. اين روايات هم گوياى بحث ترتيب آيات است اين كه اين آيه در اين سوره باشد يا سوره بعدى.

بنابراين جايگاه آيات بر اساس وحى الهى و دستور پيامبر (ص) مشخص مى‏شد و كاتبان وحى به دستور ايشان آيات را چينش مى‏كردند، حافظان وحى هم حفظ مى‏كردند و به صورت متواتر و نسل در نسل به ما رسيد.

برخى از اين آيات عبارت است از: آيه تطهير، اكمال و ... جاى اين آيات به دستور پيامبر بر اساس حكمت‏هاى ويژه تعيين شده.

هر چند در اين جا اختلاف نظرى هست؛ به هر حال به عقيده ما و بسيارى از مفسرين اعجاز قرآن متوقف بر چينش آيات است و اگر جا به‏ جا شود، نظم سوره به هم مى‏ريزد و نوعى تحريف معنوى و ترتيبى در قرآن ايجاد مى‏شود.

2. ترتيب سوره‏ها: در بحث جمع‏آورى قرآن دو ديدگاه در مورد ترتيب سوره‏ها مطرح مى‏شود. 1) جايگاه سوره‏هاى قرآن در زمان پيامبر (ص) مشخص بود «1» و چينش قرآن فعلى كه از سوره حمد شروع و به سوره ناس ختم مى‏شود، به دستور پيامبر اكرم (ص) است. 2) برخى از محققان «2» و قرآن پژوهان بر اين باورند كه ترتيب سوره‏ها و نام گذارى سوره‏ها در زمان پيامبر (ص) تحقق پيدا كرده است.

3. چينش سوره‏ها چون ضربه‏اى به جايى نمى‏زد، در زمان پيامبر (ص) مشخص نشد و چينش فعلى سوره‏ها در زمان جمع آورى قرآن بعد از آن حضرت صورت گرفت، يعنى در زمان ابابكر و يك بار هم در زمان عثمان كه توحيد مصاحف صورت گرفت. «3»

                        نامگذارى سوره‏ها:

سوره‏ها ظاهراً در زمان پيامبر اكرم (ص) نامگذارى شدند. هر چند سورههاى قرآن امروزه بدين نامها مثل بقره، مائده و ... مشهور شده اند، در اوائل به اين صورت بود كه مى‏گفتند سوره‏اى كه در آن داستان گاو بنى اسرائيل آمده است و ... بعد كم كم گفتند سوره بقره، سوره آل عمران و ... در حقيقت مشهور شدن سوره‏ها عموماً بر اساس محتواى آن‏ها بود.

برخى «1» خواستند بگويند نامگذارى سوره‏ها توقيفى و غير قابل تغيير است، ولى قبول آن مقدارى مشكل است.

__________________________________________________

 (1). آخرين سوره نازل شده مائده يا نصر است

__________________________________________________

 (1). آيت الله خوئى (ره) و برخى قرآن‏پژوهان‏

 (2). آيت الله معرفت و برخى قرآن پژوهان‏

 (3). براى مطالعه بيشتر ر. ك به: التمهيد فى علوم القرآن، آيت الله معرفت؛ البيان فى تفسير القرآن، آيت الله خويى؛ پژوهش در تاريخ قرآن، دكتر حجتى.

__________________________________________________

 (1). البيان فى تفسير القرآن، ص 69.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 26 / 8 / 1391برچسب:نظم و ترتيب آيات ,قرآن,نام گذارى سوره‏ها ,, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

چرا بيشتر سرگذشت پيامبران خاورميانه در قرآن آمده است؟

علاوه بر مطالبى كه در پاسخ چند پرسش قبل گذشت اضافه مى‏كنيم كه در اين مورد چند نكته وجود دارد:

1. رعايت مخاطب اوليه:

وقتى شخصى مى‏خواهد مردم را هدايت و تربيت كند بديهى است كه تا آنجايى كه ممكن است بايد مطالبى را بيان كند كه مردم تا حدودى آشنايى قبلى نسبت به آن مطالب داشته باشند.

به عنوان مثال: اگر معلمى بخواهد به قصد هدايت و تربيت افراد، داستان‏هايى را از كشورها يا قاره‏هاى دور مانند يونان بيان كند، براى اينكه به نتيجه تربيتى و هدايتى خود برسد لازم است اول يونان و مردم آن و قهرمان‏هاى داستان را معرفى كند سپس به بيان داستان بپردازد آنگاه منتظر نتيجه مطلوب باشد. كه در اين صورت، دسترسى به نتيجه‏ى تربيتى طولانى مى‏شود و خيلى از هدف دور مى‏شويم.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 26 / 8 / 1391برچسب:پيامبران,آسیا,خاورميانه, اروپا, قاره, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

 آيا اعمال پدر و مادر در نسل‏هاى بعد اثر دارد و اين تأثير با عدالت سازگار است؟

چرا اگر گذشتگان ما، كار خوب يا بد انجام داده باشند نتايج آن كارها در اين دنيا به ذريه‏ى او مى‏رسد؟ آيا اين مطلب با عدالت خداوند در تناقض نيست؟

در صورت عمل بد آنها وظيفه‏ى ذريه‏ى آنها چيست تا در امان باشند؟

پاسخ:

 تأثير اعمال پدر و مادر در نسل آينده:

در پاسخ، نظر شما را به نكات زير جلب مى‏كنيم:

1. اصل اثرگذارى اعمال پدران بر فرزندان در دو بخش «جسمى» و «روحى» از جمله خبرهايى است كه قرآن و روايات ما را به آن رهنمون فرموده‏اند؛ «1» دانشمندان علوم تجربى نيز در برخى جهات به همين نتيجه رسيده‏اند.

2. لازم است بدانيم كه «آثار اخروى» اعمال انسان‏ها به هيچ وجه به شخص ديگر نمى‏رسد اما آثار دنيوى اعمال در صورت مشيت الهى و خواست خداوند با عنوان «نعمت بخشى» و يا «عذاب» و يا «امتحان» به شخص ديگر مى‏رسد  همانگونه كه علامه‏ى طباطبايى در ذيل آيه‏ى 9 از سوره‏ى نساء فرموده‏اند. «1»

3. دقت در اين مطلب لازم مى‏نمايد كه تأثيرگذارى، ريشه در اختيار انسان‏ها دارد و لذا انسان‏هاى خوب و پرهيزكار آثار خوبى را در فرزندان و ذريه‏ى خود بر جاى مى‏گذارند و انسان‏هاى بدكردار و بى‏مبالات بر اثر سوء اختيار تأثيرات ناگوارى را در نسل خود بر جاى مى‏گذارند، با اين حال ما با دو دسته از تأثيرات روبه‏رو خواهيم بود. 1. تأثيرات خوب 2. تأثيرات بد.

يعنى همانطور كه به افراد «تاثيرات بد» منتقل شده، «تاثيرات خوب» را نيز به ارث برده‏اند، و سرّ اين نقل و انتقال‏ها نيز در نظام «عِلّى و معلولى» هست كه حاكم بر پديده‏هاى اين جهان است. «2»

4. ولى آنچه مهم است اين است كه اين تأثيرات منفى و بد، جزئى و سطحى مى‏باشد و آنقدر بزرگ نيست كه غيرقابل تغيير باشند.

به عبارت ديگر مثلث شخصيت انسان از سه ضلع «اراده»، «محيط» و «وراثت» تشكيل شده است.

كه «اراده» نقش مهم و اصلى را بازى مى‏كند و مى‏تواند آثار محيط و وراثت را از بين ببرد و وضعيت را به نفع انسان رقم بزند. چنانچه همسر فرعون با اراده قوى توانست در محيط فاسد بر مشكلات فائق آيد و رستگار شود.

از اين رو با توجه به مطالب فوق مى‏بينيم: اثراتى كه از گذشتگان به ما رسيده «تنها» سبب، براى «شقاوت» و «سعادت» انسان نمى‏باشد.

بلكه اين آثار در وجود انسان فقط «زمينه‏اى» است براى شقاوت و سعادت كه تغيير و درمان آن ممكن مى‏باشد.

و زحمت‏هايى كه براى تغيير يا درمان اين آثار منفىِ موروثى متوجه انسان مى‏شود، خداوند بدون مزد و پاداش نمى‏گذارد.

لذا انسانى كه از گذشتگانش صفت بُخل به او رسيده، وقتى با خود مبارزه مى‏كند و انفاق مى‏كند اجر و منزلت و پاداش او نزد خدا، از ديگران بيشتر است.

و همين طور در مورد آثار ديگر.

و به همين ترتيب انسانى كه از پدر و مادر فاسد و گناهكار به دنيا آمده و در محيط فاسد زندگى كرده و مرتكب گناه شده، روز قيامت عذاب او كمتر است از شخصى كه از پدر و مادر صالح و در محيط سالم بدنيا آمده ولى مرتكب گناه شده است.

ولى به هر حال عذاب دارد، چون خداوند به او اراده داده بود و مى‏توانست بر آثار «وراثت» و «محيط فاسد» خود غلبه كند.

از آنچه گذشت معلوم شد: شخصى كه در خانواده‏ى فاسد به دنيا آمده با شخصى كه در خانواده‏ى صالح به دنيا آمده هر دو در پيشگاه خدا مسئولند و مؤاخذه مى‏شوند ولى اين مؤاخذه به طور يكسان نمى‏باشد تا عدالت خدا زير سوال برود.

بلكه هر كدام نسبت به امكانات و موهبت‏هايى كه خدا به آنها داده (مثل پدر و مادر صالح و ...) مسئول مى‏باشند و بايد پاسخگو باشند و اين است «عدل الهى».

__________________________________________________

 (1). در قرآن كريم مى‏توانيد به آيه‏ى 9 از سوره‏ى نساء و آيه‏ى 80 و 82 از سوره‏ى كهف و تفاسيرمربوط به آن رجوع فرماييد

__________________________________________________

 (1). الميزان، ج 13، ذيل آيه‏

 (2). براى اطلاعات بيشتر در مورد نظام على و معلولى (علت و معلول) مى‏توانيد رجوع فرماييد به كتبى كه در پايان بحث معرفى مى‏شود

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 26 / 8 / 1391برچسب: اعمال,پدر و مادر , نسل‏هاى بعد ,عدالت,ظلم,, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

آفرينش آدم و حوا چگونه و از چه چيزى بوده است؟

پاسخ:

بر اساس آيات متعدد قرآن كريم، آدم و حوا، كه والدين ما محسوب مى‏شوند از خاك و آب و يا، به عبارت بهتر از گِل، خلق شدند.

در برخى آيات مى‏خوانيم: «فَإِنَّا خَلَقْنَاكُم مِن تُرَابٍ» «1»

 

در برخى ديگر آمده: «وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَراً» «2»

 

و در برخى ديگر «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِن طِينٍ» «3»

 

آفرينش حضرت آدم و حوا از آب و خاك و يا همان گل صورت گرفته و اگر مى‏بينيم كه در قرآن، اين معنا در مورد همه‏ى انسان‏ها بكار رفته، ممكن است به خاطر موارد زير باشد:

الف: ممكن است منظور از آب چنين باشد:

1. نطفه كه به صورت مايع موجود است؛

2. همان آبى كه با خاك مخلوط مى‏شود؛

3. يا به خاطر اينكه بيشتر حجم بدن ما از آب تشكيل مى‏شود. گفته‏اند كه از آب خلق شده‏ايم. «4»

 در ذيل آيه‏ى 45 از سوره‏ى نور آمده است اولين موجودى كه خلق شد، آب بود و ساير موجودات از آب آفريده شدند. «1»

ب: ممكن است منظور از خاك چنين باشد:

1. در آيات، به منشأ دور آفرينش اشاره شده نه منشأ نزديك آن، يعنى مبدأ تمام غذاهايى كه مى‏خوريم از زمين است و زمين نيز خاك است. آنچه مى‏خوريم تبديل به نطفه مى‏شود و در خلقت بكار مى‏رود.

2. يا اينكه آدم عليه السلام از خاك آفريده شد و ما فرزندان اوئيم پس منشأ ما نيز خاك است. «2»

و جالب اين است كه صاحبنظران گفته‏اند: تمام عناصر موجود در بدن انسان (آهن، كلسيم و ...) در خاك نيز موجود است.

معرفى كتاب:

براى مطالعه كتب زير معرفى مى‏شود:

1. جلد اول معارف قرآن آيت‏اللَّه مصباح يزدى، فصل انسان‏شناسى؛

2. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن دكتر محمدعلى رضائى‏اصفهانى؛

3. تفاسير قرآن مانند تفسير نمونه: ذيل آيات اشاره شده به خلقت آدم.

__________________________________________________

 (1). حج 5، روم 20، فاطر 11، غافر 67، آل عمران 59

 (2). فرقان 54، نور 45، انبياء 30

 (3). انعام 2، سجده 7، صافات 11، اعراف 12، اسراء 61

 (4). تفسير نمونه، ج 15، ص 126

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 26 / 8 / 1391برچسب:آدم و حوا,آفرينش, آب , ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

با توجه به عالم ذر، آيا انجام تكليف و بندگى ما لازم است؟ آيا اين تفكر صحيح است كه بگوييم چون در عالم ذر خداوند در مورد انسان‏ها به نتيجه رسيده و دنيا را فقط به اين دليل آفريده كه ما بفهميم، (مانند معلم و دانش‏آموز و امتحانات آخرترم) پس آيا اين درست است كه بگوييم ما اينها را قبول داريم پس ديگر نيازى به اين بندگى‏ها در دنيا نيست؟

پاسخ:

براى پاسخ به اين پرسش، اول بايد ديد «هدف خلقت انسان» چه بوده و اين كه اصلًا چرا خدا انسان‏ها را خلق كرد؟

و بعد با توجه به «هدف خلقت»، ببينيم آيا اعتقاد به عالم ذر كافى است يا خير؟

نگاهى گذرا به هدف خلقت در قرآن‏

برخى آيات، هدف آفرينش را «آزمايش و امتحان» «1» انسان‏ها معرفى كرده‏اند.

بعضى آيات، هدف آفرينش را پيدا كردن «علم و آگاهى» «2» از قدرت خدا مى‏دانند.

و آياتى نيز هدف آفرينش را «عبوديت و بندگى» «3» معرفى كرده‏اند.

برخى آيات، هدف آفرينش را رسيدن به «رحمت الهى» «1» عنوان كرده‏اند.

با دقت در هدف‏هايى كه قرآن و روايات براى آفرينش بيان كرده‏اند درمى‏يابيم كه شايد به ظاهر، اين هدف‏ها با هم مختلف باشند ولى در واقع هر كدام مقدمه‏اى براى ديگرى است، يعنى «علم و دانش» و «امتحان و آزمايش» هدف‏هايى هستند كه در مسير «عبوديت» قرار مى‏گيرند و «رحمت واسعه» خداوند نتيجه‏ى اين عبوديت است كه به «قرب الهى» منتهى مى‏شود.

حال با توجه به اين مقدمه، به پاسخ مى‏پردازيم:

پيمان ما با خداوند در عالم ذر

طبق آيه 172 سوره‏ى اعراف به اين صورت است كه ما در عالم ذر به پرسش خداوند كه فرمود: «الَسْتُ بِرَبُكُمْ» (آيا من پروردگار شما نيستم) پاسخ داديم «بَلى‏». يعنى قبول داريم كه تو پروردگار و آفريننده‏ى ما هستى (سرچشمه‏ى هستى تويى).

اما سخن در اينجاست كه فقط «گفتن» و جواب مثبت دادن، «ملاك» نيست، بلكه خداوند به انسان فرصتى داده و او را در ميدان انواع آزمايشات و امتحانات قرار داده تا معلوم شود كه او در پايبندى به توحيد چقدر استقامت دارد.

و جوابى كه در عالم ذر به خداوند داده است اين «معلوم شدن»، براى ما انسان‏هاست و اما براى خدا به اين معنا نيست كه خداوند نمى‏داند، بلكه خداوند در مورد انسان‏ها و همه موجودات همه چيز را مى‏داند و اين موضوع به بحث علم در مرحله ذات و يا همان علم ذاتى خداوند مربوط مى‏شود و چون خداوند عالم به كل مخلوقات و احوال مخلوقات از ازل تا ابد است مى‏توان پذيرفت كه خداوند مى‏داند چه تعداد از انسان‏ها بهشتى، و چه تعداد جهنمى هستند.

بعلاوه و مهم‏تر از همه اين كه، اگر خداوند براساس علم خودش، بهشتيان را به بهشت و جهنميان را به جهنم ببرد و اصلًا در اين دنيا نياورد و فرصت انجام عمل خوب و يا بد را به آنها ندهد، خلاف حكمت خود و هدف خلقت انسان عمل كرده است و ممكن است جهنميان به خداوند شكوه كنند كه: «چرا به ما فرصت انجام عمل ندادى؟ چه بسا عمل خوب انجام مى‏داديم و بهشتى مى‏شديم» كه اين شكوه و خواسته آنان هم حق است.

اما بعد از مقدمات فوق جواب اصلى پرسش را اين طور بيان مى‏كنيم كه درست است كه در نزد علم ذاتى پروردگار مقصد انسان‏ها و بلكه تمام موجودات مشخص شده است اما اين يك بُعد قضيه است و بُعد ديگر آن اعمال و رفتار ما انسان‏هاست كه مى‏تواند بهشت و يا دوزخ را براى ما رقم بزند، اين دو بُعد، در به مقصد رسيدن انسان، همراه هم هستند.

و همان طور كه از آيه استفاده مى‏شود اين دنيا همان جايى است كه خداوند به ما فرصت عمل و بندگى داده تا انسان‏ها به پرسش خداوند در عالم ذر البته در «غالب عمل» كه بسيار مهم‏تر و فراتر از «گفتن» و اعتقاد پيدا كردن است جواب مثبت دهيم. و لباس «عمل» به قامت «قول» خود بپوشانيم.

به عبارت ديگر اين «عمل و بندگى» در كنار «اعتقاد صحيح» است كه انسان را بهشتى و يا جهنمى مى‏كند، و اين دنيا محل عمل است تا اين كه هر انسانى با عمل خود به سرمنزل مقصود برسد و نهايتاً به كمال قُرب الهى رهنمون گردد.

اگر فقط صرفِ اعتقاد پيدا كردن و آن هم در عالم ذر باشد كه انسان در آنجا هيچ راه كمال نپيموده و تلاشى براى رسيدن به خدا نكرده است و انتظار اين كه به بهشت برود، خيالى بيش نيست. چنين شخصى به مانند كسى است كه به واجب بودن نماز اعتقاد دارد و مى‏داند كه در سايه نماز بقيه‏ى اعمال و واجبات هم مقبول درگاه خداوند واقع مى‏شود، اما اين شخص نماز نمى‏خواند و از به‏جا آوردن آن روى گردان است چنين شخصى هيچ گاه نبايد آرزوى بهشت را بكند.

چرا كه بهشت را به «بهاء» دهند نه به «بهانه»! و بهاء همان عمل صالح و نيكوست.

__________________________________________________

 (1). ملك/ 2 و هود/ 7

 (2). طلاق/ 12

 (3). ذاريات/ 56

__________________________________________________

 (1). هود/ 119- 118


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 26 / 8 / 1391برچسب:عالم ذر, تكليف و بندگى ,هدف خلقت, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

مقصود از عالم ذر چيست؟

پاسخ:

آياتى از قرآن كريم به پيمانى كه خداوند از انسان‏ها گرفته، اشاره كرده است، اما مهم‏ترين اين آيات كه مفسران نيز به تبيين و توضيح اين پيمان پرداخته‏اند آيات 172- 174 سوره‏ى اعراف مى‏باشد.

مهم‏ترين پرسش كه در اينجا مطرح است اين است كه اين «ظهور» و «بروز» كى واقع شده؟ وبه چه‏صورت انجام گرفته است؟ وخلاصه منظور از «عالم ذر» چيست؟

در پاسخ به اين سؤال و شرح عالم ذر و تفسير آيه فوق حداقل شش قول وجود دارد كه هر كدام را جمعى يا بعضى از دانشمندان اسلامى پذيرفته‏اند:


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 26 / 8 / 1391برچسب:عالم ذر , ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

 معناى جزء، حزب، ركوع در قرآن چيست؟

پاسخ:

براى قرآن تقسيمات مختلفى ذكر شده است از جمله اين تقسيمات جزء، حزب، خُمس، عُشر و ركوع است كه هر يك را به طور مختصر توضيح مى‏دهيم:

1. «جزء»: قرآن كريم داراى سى جزء است كه تقريباً هر جزء، با جزء ديگر از نظر طول برابر است. اين تقسيم بندى را براى آنكه قرائت روزانه قرآن آسان باشد انجام داده‏اند. در قرآن رسمى جهان اسلام كه به خط عثمان طه است هر جزء، در حدود 20 صفحه‏ى پانزده سطرى آورده شده است كه مجموعاً 604 صفحه مى‏باشد.

2. «حزب»: هر جزء از اجزاى سى‏گانه‏ى قرآن، 2 يا 4 حزب و كل قرآن 60 يا 120 حزب است.

3. «خُمس و عُشر»: هر پنج آيه را خمس [خ‏] و هر ده آيه را عشر [ع‏] تقسيم كرده‏اند و اين عمل را تخميس و تعشير مى‏گويند. به اين تقسيم بندى‏ها در حاشيه‏ى قرآن اشاره شده است. «1»

4. «ركوع»: از جمله‏ى اين تقسيم‏بندى‏ها ركوع‏هاى قرآن است. ركوع‏ها، بر خلاف ساير تقسيم‏بندى‏هاى قرآنى، طول و اندازه‏ى مساوى و معين ندارند، بلكه هر ركوع فرازى چند از آيات قرآن مجيد است كه معمولًا داراى محور موضوعى واحد مى‏باشد. براى مثال آيات 30 تا 37 سوره‏ى مباركه بقره يك ركوع از قرآن مجيد مى‏باشد، كه داستان خلقت حضرت آدم عليه السلام را بيان مى‏كند.

شيعيان در نمازها بعد از قرائت حمد يك سوره كامل مى‏خوانند اما برخى مذاهب اسلامى در ركعات نماز پس از قرائت حمد، يك ركوع از قرآن مى‏خوانند و نام‏گذارى ركوع نيز به همين موضوع بر مى‏گردد. در قرآن براى نشان دادن پايان هر ركوع از حرف (ع) استفاده شده است. عدد ركوعات قرآن طبق نظر مشهور 540 فقره است. «1»

__________________________________________________

 (1). تقسيم‏بندى‏هاى مختلفى كه ذكر شد هر كدام مى‏تواند براى هدفى خاص مثل راحت شدن قرائت و قرائت روزانه يا براى آسان شدن آدرس دهى در قرآن يا براى وصول و پيدا كردن سريع يك سوره يا آيه باشد

__________________________________________________

 (1). مجله ركوع: تأليف واحد پژوهشى مجمع قرآن مشكوة 1379


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 26 / 8 / 1391برچسب:جزء, ركوع, حزب,قرآن, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

علت تكرار برخى از آيات قرآن‏

برخى از آيات قرآن مانند آيات مربوط به ميهمانان حضرت ابراهيم در چند سوره از قرآن تكرار شده علت اين تكرار چيست؟ يا عبارت «وَيَقُولُونَ مَتَى‏ هذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ» زياد تكرار شده؟ اين همه تكرار به چه علت است؟

پاسخ:

در مورد مطالب، واژه‏ها و كلماتى كه در قرآن تكرار شده مانند سوره الرحمن كه آيه‏ى «فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ» «1»

 چندين بار تكرار شده يا داستان حضرت موسى و حضرت آدم عليهما السلام و همچنين داستان ميهمانى حضرت ابراهيم و نيز آيه‏ى «يقولون متى هذا الوعد»»

 كه در چند جاى قرآن آمده است در اين زمينه مفسران دو ديدگاه دارند:


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 26 / 8 / 1391برچسب:علت تكرار ,آيات قرآن‏,فَبِأَيِّ آلَاءِ , ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

 آيا وجود اختلاف قرائتها به معناى تحريف قرآن است؟

پاسخ:

براى رسيدن به پاسخ بايد به چند نكته توجه داشته باشيم.

1. قرائت چيست؟ و با قرآن چه تفاوتى دارد؟ در مورد قرآن سه چيز داريم:

1. قرآن: همان است كه از طريق وحى به پيامبر رسيد و حضرت تلاوت كرد. و به صورت متواتر به دست ما رسيد.

2. مكتوب قرآن: نوشته قرآن كه از روى آن مى‏خوانيم. نوشته و خط قرآن در طول تاريخ تغييراتى داشته است، مثلًا خط كوفى بود، نسخ شده و ... اينها تغييراتى است كه در خط به وجود آمد. اختلافاتى هم كه امروزه در برخى از كلمات و نوشته‏ها هست، سير طبيعى خود را دارد، منتها اين مسئله ملاك قرآنيت چيزى نمى‏شود؛ هرچند چيزى كه ميان مردم به عنوان قرآن مشهور است، همين مكتوب فعلى است اين مكتوب حاكى قرآن است و قرآن، اصل آن چيزى است كه پيامبر تلفظ كرد و به صورت متواتر به ما رسيده است.

3. قرائات قرآن: يعنى نحوههاى تلفظ و گويش. نحوههاى بيان و گويش قرآن كه گاه در اثر اختلاف لهجه‏ها به وجود آمده، بعضاً به خاطر بعضى گرايشات خاص قاريان قرآن يا روايتهاى مختلفى بود كه از صحابه نقل شده بود. ابن مجاهد قرائاتى را كه در مورد قرآن به وجود آمده بود، در 7 قرائت مشهور جمع آورى كرد كه بعداً 10 و 14 قرائت مشهور شد. اين قرائات كه معمولًا غير از گويش معمولى قرائات متواتر مسلمانان است، اشكالاتى دارد، از جمله:

1. سند قرائات مشكل دارد. آيت الله خوئى «1» در البيان و ديگران با بررسى نشان داده‏اند كه سند اين‏ها معمولًا مشكل دارد؛ مگر برخى از موارد.

2. بر فرض صحت اسناد، خبر واحد هستند. ما مى‏دانيم كه خبر واحد، خبر ظنى است و قرآن به وسيله ظن اثبات نمى‏شود؛ بلكه به وسيله يقين (تواتر) اثبات مى‏شود.

قرائتى هم كه امروزه در جهان اسلام عموميت دارد (حفص از عاصم) خبر واحد است، هرچند به اميرالمؤمنين (ع) و عثمان مى‏رسد و شيعيان و اهل سنت قبول دارند، البته در برخى كشورهاى شمال افريقا و ... قرآن را علاوه بر قرائت فوق به قرائتهاى ديگر مى‏خوانند.

قرائت حفص از عاصم متواتر نيست و سندش هم حداكثر ظن آور است و آنچه موجب شد اين قرائت پذيرفته شود، توافق بيشتر اين قرائت با قرائت متواتر مسلمانان است، بنابراين قرائات هيچ اعتبارى ندارند. به‏ عبارت ديگر قرآن بودن به وسيله شقّ اول (الفاظى كه از پيامبر به صورت متواتر نقل شده است) ثابت مى‏شود؛ نه به وسيله قرائات قرآن، لذا مفسران قديم به قرائات توجه مى‏كردند، چون در جامعه خيلى رواج داشت. گاهى اوقات هم استدلالهاى متفاوتى بر قرائات مى‏شد. مثلًا در مجمع البيان بحث قرائات را مى‏آورد و بعد به توجيه و دلائل آن را مى‏پردازد، ولى مفسران اخير چون قرائات را حجت نمى‏دانند، در تفسير به بحث قرائات توجه نمى‏كنند. مثلًا در كل 27 جلد تفسير نمونه يكى دو مورد بيشتر به اختلاف قرائات توجه نشده است.

نكته: با توجه به آنچه گفتيم، ترويج اين قرائات توسط برخى قاريان درست نيست و بايد توجه بكنند كه اين قرائات متواتر نيست و قرآن با آن ثابت نمى‏شود و ترجمه و تفسير قرآن هم بر اساس قرائات مذكور درست نيست.

رابطه اختلافات قرائات با تحريف قرآن با توجه به اينكه اين قرائات غير از قرآن است، اختلاف در قرائات به معناى اختلاف در قرآن نيست، چون قرائات غير از قرآن است. اختلافات قرائات تنها يك بحث علمى است و در مباحث علوم قرآن هم بيشتر به عنوان تاريخ علم مطرح است.

اختلاف قرائات گاهى اوقات با اختلاف در معنا منتهى مى‏شود، مثلًا بر اساس خبر متواتر و يقين آور در سوره حمد «مالك يوم الدين» مى‏گوييم، ولى برخى به جاى مالك (صاحب اختيار) ملك (پادشاه) قرائت كرده‏اند.

__________________________________________________

 (1). البيان فى تفسير القرآن، ص 151.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 26 / 8 / 1391برچسب: اختلاف قرائتها ,قرائت,تحريف قرآن ,حفص از عاصم, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

چرا خدا در مورد خود به جاى «من» از «ما» استفاده مى‏كند، مثلًا مى‏فرمايد ما زمين را آفريديم؟

پاسخ:

در آيه 16 سوره انبياء مى‏خوانيم:

 «وَمَا خَلَقْنَا السَّماءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ؛ «1» و آسمان و زمين، و آنچه را در ميان آن دو هست به بازيچه نيافريديم.»

 «إِنَّا انزَلْنَاهُ فِى لَيْلَهِ الْقَدْرِ؛ «2»

 در حقيقت ما آن (قرآن) را در شب قدر ( اندازه زنى) فرو فرستاديم.»

چنين كاربردى دو نكته مى‏تواند داشته باشد:

1. براى احترام و بيان عظمت: مثلًا بزرگان مى‏گويند «ما اين كار را كرديم.» گاهى هم ديگران در مورد بزرگان تعبير جمع به كار مى‏برند.

2. استفاده از عوامل واسطه: براى مثال وقتى خدا مى‏خواهد قرآن را نازل بكند، از فرشتگان الهى استفاده مى‏كند، لذا مى‏فرمايد ما قرآن را نازل كرديم، يعنى من و فرشتگان.

در مورد آفرينش هم درست است كه خلق كار خداست؛ اما گاهى ممكن است خدا در آفرينش برخى موجودات افراد يا وسائلى را به كار گرفته باشد، لذا مى‏تواند تعبير «ما» به كار ببرد.

__________________________________________________

 (1). انبياء، 16

 (2). قدر، 1.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 26 / 8 / 1391برچسب:, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

منظور از آيه «اللَّهُ نُورُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ» چيست؟

پاسخ:

خداوند مى‏فرمايد:

 «اللَّهُ نُورُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاهٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِى زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّىٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَهٍ مُبَارَكَهٍ زَيْتُونَهٍ لَّا شَرْقِيِّهٍ وَلَا غَرْبِيَّهٍ ...؛ «1»

 خدا نورِ آسمان‏ها و زمين است؛ مثال نور او همانند چراغدانى است كه در آن چراغى باشد، كه [آن‏] چراغ در بلورى است- [آن‏] بلور چنانكه گويى سياره‏اى درخشان است- (و اين چراغ با روغنى) از درخت خجسته زيتونى كه نه شرقى و نه غربى است، افروخته مى‏شود؛ نزديك است روغنش روشنى بخشد، و گر چه هيچ آتشى بدان نرسيده باشد. (اين) نورى است بر فراز نور، خدا هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) به نور خود راهنمايى مى‏كند؛ و خدا براى مردم مَثل‏ها مى‏زند و خدا به هر چيزى داناست.»

در اين آيات براى بيان مقصود، از ادبيات كنايى استفاده شده است. بايد نور، خداوند و نسبت اين دو را بشناسيم تا معناى آيات روشن بشود.

نور مادى خودش روشن و براى اشياى ديگر ظاهر كننده است، ولى خدا جسم نيست. بنابراين نمى‏توانيم بگوييم او از جنس نور است. پس «اللَّهُ نُورُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ» كنايه از زيبايى است، چون نور زيبا و سرچشمه زيباييهاست. خدا هم همينگونه است. بالاترين سرعت حركت از آن نور است. نور وسيله مشاهده موجودات، پرورش دهنده گياهان، عامل پيدايش رنگ، منشأ انرژيهاى موجود در زمين، نابود كننده ميكروبها، هدايتگر مسافران و گم‏شدگان و ... است. خدا هم از اين جهات به نور تشبيه شده است كه وجود موجودات نيكو در پرتو او معنا پيدا مى‏كنند، سرچشمه همه زيباييهاست و ... «1»

تشبيه به نور در قرآن و روايات:


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب

                           آيا پيش از خلقت آسمانها و زمين و انسانها، آفرينشى بوده است؟

پاسخ:

خداوند مى‏فرمايد: «اللَّهُ الَّذى خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِى سِتَّهِ أَيَّامٍ؛ «1» خدا كسى است كه آسمانها و زمين و آنچه را بين آن دو هست، در شش روز [و دوره‏] آفريد.» در آيات ديگر «2» توضيح مى‏دهد كه زمين را در دو دوره آفريد و آسمانها را در چند دوره، بعد كوهها، موجودات زمينى و ... را آفريد. از اين آيات استفاده مى‏شود كه خلقت مراحلى داشت و در هر مرحله موجوداتى آفريده شدند. نتيجه اينكه تا آسمان و زمين و جهان مادى نباشد، موجودات زنده نخواهند بود.

بنابراين قرآن دست كم نسبت به خلقت قبل از آسمانها و زمين و جن و انس ساكت است؛ بلكه از برخى آيات مثل «هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئاً مَذْكُوراً؛ «3» آيا زمان طولانى بر انسان گذشت كه چيز قابل ذكرى نبود.» استفاده مى‏شود كه قبل از خلقت فعلى، مخلوقى نبود؛ البته در برخى روايات مطالبى وجود دارد كه شايد به كمك آنها و شايد اشاره برخى از آيات بتوان مطلب ديگرى را استفاده كرد، مثلًا در برخى روايات اشاره شده است كه «اول ما خلق الله نورى؛ «1» اولين چيزى كه خلق شد، نور من (پيامبر اكرم) بود.» در حالى كه به صورت طبيعى اول آسمانها و زمين و بعد انسانها آفريده شده‏اند. حالا اگر خلقت نورى را از خلقت معمولى جسمى و مادى جدا بكنيم، راه جمع دارد. به اين صورت كه خلقت نورى برخى از اولياى الهى قبل از خلقت مادى جهان بود. بنابراين تفسير قبل از خلقت معمولى جن و انس و آسمانها و زمين، مخلوقات نورى آفريده شده بودند.

__________________________________________________

 (1). سجده، 4؛ ر. ك. به: فرقان، 59؛ ق 38

 (2). فصلت، 9- 12

 (3). انسان، 1.

__________________________________________________

 (1). بحارالانوار، ج 1، ص 97، ح 7، ج 15، ص 24، ح 44، ج 25، ص 22، ح 38، ج 54، ص 170، عوالى اللآلى، ج 4، ص 99، ح 140 و در روايتى آمده است: «فى بعض الاخبار العاميّه عن النبى (ص)، اول ما خلق الله روحى». بحارالانوار، ج 54، ص 309.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 26 / 8 / 1391برچسب:خلقت آسمانها و زمين , ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

منظور از دو بهشت (جنتان) در قرآن چيست؟

پاسخ:

خداوند مى‏فرمايد:

 «وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ فَبِأَىِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ؛ «1»

 و براى كسى كه از مقام پروردگارش بترسد، دو بوستان (بهشتى) است. پس كداميك از نعمت‏هاى پروردگارتان را دروغ مى‏انگاريد؟!»

در ادامه در توصيف اين دو بهشت، مى‏فرمايد: «ذَوَاتَا أَفْنَانٍ؛ كه (آن دو بوستان) داراى (انواع درختان ميوه و) شاخساران است.»

در آيات بعدى هم اوصاف ديگرى را تشريع مى‏كند، از جمله مى‏فرمايد: «فِيهِمَا عَيْنَانِ تَجْرِيَانِ؛ در آن دو (بوستان) دو چشمه‏سار روانند.» در آيات بعدى ميوه‏هاى آنها كه به صورت جفت است، اشاره مى‏كند.

دو نكته:


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 26 / 8 / 1391برچسب:دو بهشت ,جنتان,قرآن ,بهشت جسمانى , ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

 دنيا و آخرت چه ارتباطى با هم دارند؟

 

پاسخ:

 

ما دو نظام داريم؛ نظام دنيا و نظام آخرت. نظام دنيا و كيهانى كه ما داريم، بر اساس خورشيد محورى است، يعنى خورشيدى هست كه سياراتى از جمله زمين در اطراف آن مى‏چرخند.

همه در كهكشان راه شيرى قرار دارند و در دل اين راه شيرى خود خورشيد به طرف مقصدى در جريان است.

نظام دنيوى مقدمه و مزرعه‏اى براى نظام آخرت. «1»

حيات واقعى در نظام اخروى است و در آن جا نظام دنيا از لحاظ زمان، مكان و نوع چينش در هم مى‏ريزد و نظامى نو بر پا مى‏شود.

در مورد اين كه نظام آخرت چگونه خواهد بود، ما جز اشارتى كه در قرآن و روايات هست، اطلاعات زيادى نداريم.

و تنها مى‏دانيم حيات دنيوى مقدمه است و حيات واقعى آنجاست. «2»

__________________________________________________

 (1). مجموعه ورام (تنبيه الخواطر و نزهه النواظر)، ج 1، ص 183، عوالى اللآلى، ج 1، ص 267

 (2). نساء/ 77، انعام/ 32، اعراف/ 169، يوسف/ 109، نحل/ 30 و 41، عنكبوت/ 64، غافر (مومن)/ 39، اعلى/ 17.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 26 / 8 / 1391برچسب: آخرت , دنيا,كهكشان, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

منظور خداوند از «تعقيب شيطان‏ها با شهاب‏ها» چيست؟

پاسخ:

دست كم در سه جاى قرآن «1» به اين مطلب اشاره شده است. در سوره حجر مى‏خوانيم:

 «وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِى السَّماءِ بُرُوجاً وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ» «2»

مضمون آيه:

ما آسمان‏ها را زينت داديم. ستارگانى در آن قرار داديم و آنها را از هر شيطان رانده شده‏اى محفوظ داشتيم؛ مگر شيطانى كه بخواهد استراق سمع و جاسوسى بكند و اسرار آسمان‏ها را به دست بياورد.

شهابهاى روشنى به دنبال چنين كسى خواهد آمد و او را مورد هدف قرار خواهد داد.

ديدگاه‏هاى مفسران: واژه «شهاب» در اصل «1» به معناى «شعله خارج شده از آتش است. به سنگهاى ريز و گاه سرگردان هم كه بر اثر نيروى جاذبه زمين به سوى زمين كشيده مى‏شوند، شهاب مى‏گويند. اين سنگها بر اثر سرعت زياد و برخورد با هواى اطراف زمين شعله ور و گاهى تبديل به خاكستر مى‏شوند. ما اين شهاب‏ها را شبها به صورت نقطه‏هاى روشنى كه به سرعت به سوى زمين مى‏آيند و بعد ناپديد مى‏شوند مى‏بينيم.

ممكن است مقصود از شهاب در اين آيه، كنايه از امواج نيرومند علم و تقواى دانشمندان يا همين شهاب سنگها باشد.

مفسران دست «2» كم چهار ديدگاه در مورد اين آيه دارند:


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 26 / 8 / 1391برچسب:شيطان,تعقيب ,شهاب‏ها, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

  راهكارهاى مقابله با چشم چرانى و خود ارضايى را بيان كنيد؟

پاسخ:

چشم چرانى و نگاه آلوده، آغاز انحرافات جنسى از جمله، خودارضايى است. «1» بنابراين در مرحله‏ى اوّل لازم است ديده‏ها را پاك كرد تا بتوان دل را كنترل كرد.

ز دست ديده و دل هر دو فرياد كه هر چه ديده بيند دل كند ياد

قرآن كريم پيش از دعوت به عفت جنسى، به عفت چشم دعوت مى‏كند و مى‏فرمايد:

 «به مردان با ايمان بگو: عفت چشم و عفت جنسى را رعايت كنند «2» ... به زنان با ايمان بگو: عفت چشم و عفت جنسى را رعايت كنند «3»»

از پيامبر اسلام (ص) حكايت شده: «النظر سهم مسموم من سهام ابليس؛ نگاه (به نامحرم) تير زهرآگينى از تيرهاى شيطان است.» «4»

شيطان با نگاه آلوده، جوانان را به دام عشق ناپاك و انحرافات جنسى مى‏كشاند، از حضرت على (ع) نقل شده: «چه بسا عشقى كه با يك نگاه، بذر افشانى مى‏شود.» «5»

چشم چرانى از محروميت‏هاى جنسى، محيط نامساعد و ضعف اراده و ... به وجود مى‏آيد. و عصب «لى بيدو» كه در اعصاب چشم متمركز است با اعصاب جنسى متصل است و شخص با چشم چرانى لذت مى‏برد و به طور مستمر تبديل به يك عادت مى‏شود.

براى مقابله با چشم چرانى و استمناء لازم است از ضررهاى آن دو آگاهى پيدا كنيم:


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 26 / 8 / 1391برچسب:چشم چرانى,نگاه آلوده, خود ارضايى ,شيطان,عفت جنسى, , ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

چرا قرآن به زيتون و انجير قسم ياد كرده است؟ آيا به خاطر فوايد غذايى آنهاست؟

پاسخ:

پرسش را در دو بخش بررسى مى‏كنيم:

اول: حكمت و فلسفه‏ى سوگند در قرآن؛

دوم: سوگند قرآن به انجير و زيتون و حكمت آن.

اول: چرا خداوند سوگند ياد كرده است؟

مفسّران و صاحب‏نظران علوم قرآنى دلايل متعددى را براى قسم‏هاى قرآن بر شمرده‏اند كه با بررسى آنها مطلب روشن مى‏گردد:

1. برخى قائلند سوگندهاى قرآن به خاطر نشان دادن عظمت و تأكيد بر مطلبى است كه بعد از قسم مى‏آيد. يعنى اين مطلبى كه دنباله‏ى آيات معمولًا بيان مى‏كند؛ مطلب مهمى است. «1»

2. حكمت دوم قسم‏هاى قرآن اين است كه گاهى خداوند مى‏خواهد عظمت آن مطلبى را كه به آن سوگند ياد كرده، نشان دهد. «2»

همچنين سوگندهاى قرآن فكر و عقل انسان را توسعه مى‏دهد؛ در واقع تمام هستى را جولانگاه فكر بشر قرار مى‏دهد و وى را در عالم محسوسات و مادى و

عالم غيب به پرواز در مى‏آورد زمين و خورشيد و ستارگان و كهكشان‏ها و حتى انجير و زيتون را در برابر فكر او عرضه مى‏كند تا همه و همه را مورد مطالعه قرار دهد و با تحقيق و دقّت آنها را بررسى كند. «1»

3. احتمال دارد كه در سوگندهاى قرآن «رَب» در تقدير است، يعنى «والفجر» در اصل «رب الفجر» بوده، يعنى سوگند به پروردگار سپيده دم و اصولًا هر جا خداوند به امور مادى قسم مى‏خورد يك «رب» در تقدير است. مثلًا سوگند به پروردگار خورشيد، سوگند به پروردگار ماه و ...

در نتيجه مى‏توان اين سه احتمال را با هم جمع كرد، زيرا با هم منافاتى ندارند، به هر حال سوگندهاى قرآن هم اشاره به عظمت مطلبى كه به آن قسم ياد شده و هم عظمت مطلبى كه برايش قسم خورده دارد و هم بر عظمت خالق آنها ناظر است. بنابراين قسم‏ها و سوگندهاى قرآن براى اثبات راستگويى خداوند تبارك و تعالى نيست؛ بلكه براى نشان دادن عظمت اينگونه مطالب و اهميت آنهاست


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 26 / 8 / 1391برچسب:زيتون, انجير ,قسم ,قرآن,سوگند, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

منظور از شفاء بودن قرآن چيست؟

پاسخ:

شفا بودن قرآن در آيات متعددى مطرح شده از جمله در سوره‏ى اسراء مى‏فرمايد:

 «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَاراً؛ «1» و از قرآن آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مى‏كنيم؛ و ستمگران را جز خسران (و زيان) نمى‏افزايد.»

و در سوره‏ى يونس مى‏فرمايد:

 «يَا أيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم مَوْعِظَهٌ مِن رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِى الصُّدُورِ وَهُدىً وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِينَ؛ «2» اى مردم! اندرزى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است؛ و درمانى براى آنچه در سينه‏هاست؛ (درمانى براى دل‏هاى شما؛) و هدايت و رحمتى است براى مؤمنان.»

در اينجا لازم است به چند مطلب اشاره شود:

الف: مفهوم‏شناسى:

واژه‏ى «شفاء» به معناى صحت و سلامت است «3» و در مقابل بيمارى، عيب و نقص مى‏آيد.

ب: بيمارى‏هاى انسان:

با بررسى ابعاد مختلف انسان در مى‏يابيم نمى‏توان براى انسان فقط بيمارى جسم را در نظر گرفت و در بهبودى آن تلاش كرد بلكه انسان داراى دو بعد جسمى و روحى مى‏باشد كه ممكن است هر كدام در معرض بيمارى قرار گيرند و بيمارى هر كدام موجب اختلال در كارايى ابعاد ديگر انسان شود. از اين رو مى‏توان بيمارى‏هاى انسان را به سه نوع تقسيم كرد:


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 26 / 8 / 1391برچسب: شفاء بودن قرآن , درمان , اعتقادى؛ قرآن , ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

پاسخ :

يكي از فضيلت‌هايي كه براي عثمان بن عفان نقل كرده‌اند ، ازدواج با دو دختر نبي مكرم اسلام صلي الله عليه وآله وسلم به نام‌هاي رقيه و ام كلثوم است . در اين باره نظريات مختلفي وجود دارد ، اهل سنت با قاطعيت تمام بر آن پافشاري مي‌كنند ؛ اما از طرف ديگر برخي از محققين شيعه بر اين اعتقاد هستند كه همسران عثمان هيچ كدامشان دختر پيامبر نبودند ؛ بلكه ربيبه آن حضرت و دختران خواهر حضرت خديجه بوده‌اند و براي اين احتمال دلايلي نيز ذكر كرده اند كه ما بدون هيچگونه اظهار نظر اين دلايل را به صورت مختصر نقل و قضاوت به عهده خوانندگان گرامي وا مي گذاريم .

دوستان عزيزي كه مايل به تحقيق بيشتر در اين باره هستند مي‌توانند به اين كتاب‌ها مراجعه بفرمايند : ازواج النبي و بناته ، تأليف الشيخ نجاح الطائي و الصحيح من سيرة النبي الأعظم نوشته سيد جعفر مرتضي و... .

 

اما دلايلي كه در اين باره آورده شده است :

 1 . عدم وجود رابطه صميمانه بين پيامبر و ديگر دختران آن حضرت :

با رجوع به سيره نبي مكرم اسلام و دقت در آن ، در مي‌يابيم كه روايات بسياري از رابطه بسيار صميمانه نبي مكرم اسلام و دختر بزرگوارش صديقه طاهره سلام الله عليها حكايت مي‌كند ؛ تا جايي هر زماني پيامبر اسلام به سفر مي‌رفت ، آخرين كسي كه با او خدا حافظي مي‌كرد ، فاطمه زهرا بود و وقتي از سفر بر مي‌گشت ، قبل از هر كاري به ديدار فاطمه مي‌رفت و در خانه او را مي‌زد . روايات فراواني در كتاب‌هاي شيعه و سني  اين رابطه بسيار صميمانه را ثابت مي‌كند ؛ از جمله بسياري از علماي شيعه و سني يكي از القاب آن حضرت را « ام أبيها » نقل كرده‌اند . ابن حجر عسقلاني در تهذيب و الإصابه ، ذهبي در سير اعلام النبلاء و الكاشف خود نوشته‌اند :

فاطمة الزهراء ... كانت تكنى أم أبيها .

الإصابة - ابن حجر - ج 8 - ص 262 و سير أعلام النبلاء - الذهبي - ج 2 - ص 118 – 119 و الكاشف في معرفة من له رواية في كتب الستة - الذهبي - ج 2 - ص 514 و تهذيب الكمال - المزي - ج 35 - ص 247 و أسد الغابة - ابن الأثير - ج 5 - ص 520 و الاستيعاب - ابن عبد البر - ج 4 - ص 1899 .

اما هيچ روايتي ؛ حتي يك روايت ضعيف نيز در  كتاب‌هاي شيعه و سني نقل نشده است كه پيامبر اسلام حتي يكبار درِ خانه رقيه و ام كلثوم را زده باشد . چرا پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم اين رابطه بسيار صميمانه را با ديگر دختران خود نداشته‌ است ؛ نه در مدينه و نه حتي در مكه ؟ مگر نه اين كه به ادعاي اهل سنت آن‌ها نيز يادگار خديجه بودند ؟

هر چند كه فاطمه زهرا از هر نظر از تمامي زنان عالم متمايز بوده است ؛ ولي اگر پيامبر دختري غير از فاطمه داشت ، شايسته بود كه اين رابطه صميمانه بين آن‌ها نيز وجود داشته باشد .


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب

با توجه به پيشرفت سريع علم بشر آيا احكام 1400 سال پيش اسلام نياز به بازنگري ندارد ؟

پاسخ :

 

 
در ميان اديان ومذاهب هيچ دين و مذهبي مانند اسلام در شئون زندگي مردم مداخله نكرده است.اسلام در مقررات خود به يك سلسله عبادات و اذكار واوراد و يك رشته اندرزهاياخلاقي اكتفا نكرده است ، همانطوريكه روابطبندگان با خدا را بيان كرده استخطوط اصلي روابط انسانها و حقوق و

وظايف افراد را نسبت بيكديگر نيز در شكلهاي گوناگون بيان كرده است . قهرا پرسش انطباق با زمان درباره اسلام كه چنين دينياست بيشتر موردپيدا ميكند .
 
خصلت انطباق اسلام با زمان از نظر خارجيان
 
اتفاقا بسياري از دانشمندان و نويسندگان خارجي ، اسلام را از نظر قوانين‏اجتماعي و مدني مورد مطالعه قرار داده‏اند و قوانين اسلامي را بعنوان يك‏سلسله قوانين مترقي ستايش كرده و خاصيت زنده و جاويد بودن اين دين وقابليتانطباق قوانين آن را با پيشرفتهاي زمان مورد توجه و تمجيد قرارداده‏اند.
 
برنارد شاو نويسنده معروف و آزاد فكر انگليسي گفته است : " من هميشه‏نسبت بدين محمد بواسطه خاصيت زنده بودن عجيبش نهايت احترام راداشته‏ام . بنظر مناسلام تنها مذهبي است كه استعداد توافق و تسلط برحالات گوناگون و صور متغيرزندگي و مواجهه با قرون مختلف را دارد . " چنين پيش بيني ميكنم و از همين اكنون آثار آن پديدار شده است كه‏ايمان محمدمورد قبول اروپاي فرداخواهد بود. روحانيون قرون وسطي در نتيجه جهالت ياتعصب ، شمايل تاريكي ازآئين محمد رسم ميكردند ، او بچشم آنها از روي كينه وعصبيت ضد مسيح جلوه‏كرده بود ، من درباره اين مرد فوق العاده مطالعهكردم و به اين‏نتيجه رسيدم كه نه تنها ضد مسيح نبوده بلكه بايد نجات دهندهبشريت‏ناميده شود . بعقيده من اگر مردي چون او صاحب اختيار دنياي جديد بشودطوري در حل مسائل ومشكلات دنيا توفيق خواهد يافت كه صلح و سعادت آرزوي‏بشر تأمين خواهد شد " .
 
دكتر شبلي شميل يك عرب لبناني مادي مسلك است . اوبراي اولين باربنياد انواع داروين را بضميمه شرح بوخنر آلماني ، بعنوان حربه‏ايعليه‏عقائد مذهبي ، بزبان عربي ترجمه كرد و در اختيارعربي زبانان قرار داد . وي با آنكه ماترياليست است از اعجاب و تحسين نسبت باسلام و عظمت‏آورنده آنخودداري نميكند و همواره اسلام را بعنوان يك آئين زنده و قابل‏انطباق با زمانستايش ميكند. اين مرد در جلد دوم كتابي كه بنام فلسفه النشوء والارتقاء بعربيمنتشركرده است مقاله‏اي دارد تحت عنوان " القرآن والعمران " اين مقاله رادر رد يكي از خارجيان كه به كشورهاي اسلاميمسافرت كرده و اسلام را مسئول‏انحطاط مسلمين دانسته نوشته است . شبلي شميل سعي دارد در اين مقاله ثابتكند كه علت انحطاط مسلمين‏انحراف از تعاليم اجتماعي اسلامي است نه اسلام و آنعده از غربي‏ها كه به‏اسلام حمله ميكنند يا اسلام را نمي‏شناسند ويا سوء نيت دارند و ميخواهند با بد بين كردن شرقي‏ها بقوانين و مقرراتي‏كهبهرحال از ميان خودشان برخاسته ، طوق بندگي خود را بگردن آنها بگذارند.آن پرسشي كه بيش از هر پرسش ديگر تكرار ميشود اينست كه قوانين درزمينهاحتياجات وضع ميشود واحتياجات اجتماعي بشر ثابت و يك نواخت‏نيست ، پس قوانيناجتماعي نيز نمي‏تواند ثابت و يكنواخت باشد. اين پرسش چه پرسش خوب و ارزنده‏اياست . اتفاقا يكي از جنبه‏هاي‏اعجازآميز دين مبين اسلام كه هر مسلمان فهميده ودانشمندي از آن احساس‏غرور و افتخار ميكند اينست كه اسلام درمورد احتياجاتثابت فردي يااجتماعي قوانين ثابت و در مورد احتياجات موقت و متغير وضع متغيريدرنظر گرفته است. در اينصورت در همه دورانها قوانين اسلام به روز ومطابق نياز حقيقي مردم آن زمان است كه نشانه بارز آن اجتهاد واستنباط دائم احكام اسلام توسط علما ومراجع است.
 
برگرفته از كتاب اسلام و مقتضيات زمان استاد شهيد مرتضي مطهري باب اسلام و مقتضيات زمان

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 25 / 8 / 1391برچسب: بشر ,احكام 1400 ,پيشرفت علم, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

آيا در بين فرزندان حضرت آدم(ع) و حوا ازدواج خواهر و برادري صورت گرفته است يا خير توضيح دهيد؟
با توجه به اين كه ازدواج خواهر و برادر در اسلام نهي شده است آيا در صورت صحيح بودن موضوع فوق خدشه اي به پيكره اسلام وارد نمي شود.

 

جواب:

ازدواج با محارم:
در آيين حضرت آدم(ع) حرمت ازدواج با محارم نيامده بود لذا انجام اين عمل بلامانع بوده است. آنچه كه مأمور به انجام آن هستيم انجام واجبات است و ترك محرمات و چون در آن زمان اين قانون براي مردم آن زمان نيامده بود لذا اين امر بلامانع و بدون اشكال مي باشد.
از طرفي در باب ازدواج فرزندان حضرت آدم اقوال متعدد است بعضي مي گويند كه اين ازدواج با خواهران خودشان صورت گرفته كه جواب داده شد.
بعضي قائلندكه در تفاسير اين مسئله آمده است كه ملكي به شكل زن با اينها ازدواج كرده است كه پس بالتبع اين سؤال شما جواب داده مي شود.
و اينكه شما فرموديد كه اين عمل اگر ازدواج با محارم باشد خدشه اي به پيكره اسلام وارد مي كند اين سؤال جايي ندارد. چراكه آيين حضرت آدم آيين اسلام نبوده است تا انجام بعضي از كارها در آن آيين ضرر به پيكره اسلام وارد كند. به طور مثال در كشوري قوانين خاصي بر مسئله خاصي وضع مي كنند كه مردم آن كشور بايد در مورد خاصي تابع آن قانون خاص باشند. حالا اگر در كشور ديگر در باب همين مورد خاص اين قانون خاص نباشد. عمل كردن بر طبق قانون كشور ديگر براي اين مردم (كه اين قانون را ندارند) مخل قانون كشور ديگر نيست.
علاوه بر آنكه بر اساس عقول و فهم بشر احكام الهي تدريجا صادر شده و هر ديني با دين قبلي تفاوتهايي دارد و همين طور كه بشر در زمانهاي مختلف عقولش متكامل مي شده پيامبران مختلف مي آمدند و آيين حقه را (ان الدين عندالله الاسلام) را تكميل مي كردند و آنقدر دين را آرام آرام براي مردم بيان كرده اند و در طي سالهاي مختلف بوسيله شريعتهاي مختلف بر حجم آن افزوده اند تا اكنون كه اسلام است كه جميع احكام لازم در آن موجود است كه در اين دين اسلام است كه ازدواج با محارم حرام است.
ضمناً براي فهم بهتر مسئله به تفسير الميزان، ج4، تفسير سوره نساء آيه اول مراجعه شود. كه در آنجا مرحوم علامه طباطبايي بر اساس آيات اثبات مي كند كه ازدواج بين خواهر و برادر بوده، كه از جمله بث منها رجالا كثيرا و نساء استفاده نموده اند.
حرمت تزويج خواهر و برادر مسئله فرعي و اعتباري و اختيارش به دست خداوند است كه در آن زمان به خاطر مصالحي خداوند اجازه داده، پس در دوره هاي بعدي براي هميشه تحريم نموده است


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 25 / 8 / 1391برچسب: فرزندان حضرت آدم, ازدواج خواهر و برادري ,, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

 تغيير سنّتها به بهانه ضدّيّت باشيعه: انگشتر

 

 

كه در بخش سنّتهاى مستحب مى توانيم به و سايل تزيينى از جمله استفاده از انگشتر اشاره نماييم.

مسلمانان مشاهده مى كردند كه پيامبر اكرم (ص) انگشتر را در دست راست قرار مى‏داد و مسلمانان هم با تبعيّت از او اين چنين مى كردند.

امّا پس از چندى اين روش تغيير كرد و انگشتر را در دست چپ قرار دادند، و علّت آن را مخالفت با پيروان اهل بيت عنوان كردند.

نويسنده كتاب هدايه كه حنفى است مى نويسد: انگشتر در دست راست سنّت و مشروع است ولى چون رافضيان (شيعه) اينگونه استفاده ميكنند، ما اهل سنّت انگشتر را در دست چپ قرار مى دهيم.

و اوّل كسى كه اين سنّت را تغيير داد و با سنّت مخالقت نمود معاويه بود.

مشاهده مى فرماييد كه چگونه سنّتهاى اسلامى تابع هوا و هوس قرار گرفته و به بهانه دشمنى با اهل تشيّع هر تغييرى را جايز دانستند.

متن عربى‏

التختم فى اليسار مع أن السنه فى اليمين‏

قال مصنف كتاب الهدايه وهو من الأحناف: المشروع التختم فى اليمين، لكن لما اتخذته الرافضه عاده جعلنا التختم فى اليسار. (1)

وأوّل من اتخذ التختم باليسار خلاف السنه هو معاويه، (2)

1. عن الصراط المستقيم 2/ 510، ومنهاج الكرامه، ص 108، الغدير 10/ 210

2. ربيع الأبرار للزمخشرى: 4/ 24

گستره سنّت پيامبر بسيار وسيع و از مرز واجبات گذر ميكند و اعمال و امور مستحب و غير آن را نيز شامل مى شود.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 24 / 8 / 1391برچسب:, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

شير گاو و گوسفند و فتواى خواهر و برادرى‏

 

 

به ياد داشته باشيد كه اگر چند نفر از شير يك گوسفند استفاده كنند خواهر و برادر رضاعى مى شوند و داستان محرميّت و حرمت ازدواج دامنگيرشان خواهد شد.

شايد در آغاز از شنيدن و خواندن اين مطلب تعجّب كنيد و به دنبال گوينده و صاحب اين فتوا باشيد، و او را شخصى مجهول و بى اطلاع از احكام و دستورات شرع به ناميد.

ولى وقتى كه گوينده اين سخن شخصى مانند محمّد بن إسماعيل بخارى صاحب و نويسنده كتاب صحيح باشد تعجّب شما بيشتر و بيشتر خواهد شد.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 24 / 8 / 1391برچسب:شير گاو , خواهر و برادرى‏,, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

   ازدواج پدر با دختر

 

فتواى امام مالك و به تبع او شافعى در حلال بودن ازدواج پدر با دخترش كه از طريق غير مشروع يعنى زنا به دنيا آمده باشد و همچنين با خواهر و دختر پسر و دختر دخترش كه به همين روش به دنيا آمده باشند از فتواهاى نادر روزگار است و دليلى كه بر جواز آن نيز آورده است نادر تر از خود حكم و شنيدنى است.

وى مى گويد: به اين دليل نكاح جايز است كه اين پدر و دختر شرعاً با يكديگر نسبتى ندارند و بيگانه هستند و چون از راه غير مشروع متولّد شده است ارث نمى برد و نفقه او هم واجب نيست.

متن عربى‏

حليه الزواج مع البنت من الزنا

أفتى‏] المالك [بحليه الزواج من بنته من الزنا، ومن أخته وبنت ابنه، وبنت بنته، وبنت أخيه وأخته من الزنا، مستدلا بأنها أجنبيه منه، ولا تنتسب إليه شرعا، ولا يجرى التوارث بينهما، ولا تعتق عليه إذا ملكها، ولا تلزمه نفقتها، فلا يحرم عليه نكاحها كسائر الأجانب. (1)

و أفتى الشافعى بحليه الزواج من بنته من الزنا، ومن أخته وبنت ابنه، وبنت بنته، وبنت أخيه وأخته من الزنا، مستدلا بنفس دليل الإمام مالك فى هذه المسأله كما مر آنفا. (2).

وهذه المسأله ذكرها الفخر الرازى فى مناقب الشافعى مسلما بها ومدافعا فيها عنه. (3).

إليها أشار الزمخشرى فى الأبيات المتقدمه بقوله: فإن شافعيا قلت قالوا بأننى أبيح نكاح البنت والبنت تحرم. (4)

1. المغنى لابن قدامه 7/ 485.

2. المغنى لابن قدامه 7/ 485

3. مناقب الإمام الشافعى، ص 532

4.. المغنى لابن قدامه 11/ 34، المحلى 6/ 87.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 24 / 8 / 1391برچسب:ازدواج پدر ,دختر,امام مالك , زنا , ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

  ترويج زنا با فتواهايى غير شرعى‏ 

اگر مردى آلتش را در پارچه اى به پيچد سپس با زنى نزديكى كند ومنى‏اش را داخل رحم نريزد، نه غسل بر او واجب مى شود و نه حدّ زنا، و ضررى به عباداتش هم نمى زند.

اين سخن از شخصى است بنام عبد القاهر تميمى كه سُبكى نويسنده كتاب طبقات الشافعيّه او را پيشوايى بزرگ وجليل القدر و دانشمندى كه آوازه علمى اش گيتى را فرا گرفته و علوم ودانشش به خراسان حمل مى شد معرّفى كرده است.

ابن نُجيم حنفى با يك درجه تخفيف همين فتوا را بگونه اى ديگر صادر كرده ومى گويد: اگر مردى آلتش را در پارچه اى بپيچد و با زنى نزديكى كند پس اگر احساس لذّت كند و حرارت و گرماى درون را لمس كرد حجّ او باطل مى شود، وگر نه ضررى نخواهد داشت.

أبو حنيفه نيز گفته است: اگر مردى در برابر قرار داد ده درهم با مادرش ازدواج و نزديكى نمايد زناكار نخواهد بود و حدّ زناكار هم بر وى جارى نمى شود، و اگر مردى آلتش را در پارچه اى به پيچد و با زنى همبستر شود زناكار نيست و حدّ بر او جارى نمى شود.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 24 / 8 / 1391برچسب: ترويج زنا,پوشيدن آلت, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

عجيب ترين فتوا 

اگر مردى دخترش را كه در شرق جهان با وى زندگى مى كند به همسرى پسرى در آورد كه او در غرب جهان با پدرش زندگى مى كند و هيچگاه آن دو يكديگر را نبينند و از محل زندگى بيرون نروند، سپس شش ماه از ازدواج آنان بگذرد و آن دختر صاحب فرزند شود پدر او همان كسى خواهد بود كه در غرب دنيا زندگى مى كند، اگر چه هيچگاه همسرش را ملاقات نكرده و حتّى نديده باشد.

و همچنين اگر كسى را از لحظه عقد ازدواج به مدّت پنج سال زير نظر نگهبانان زندانى كنند، سپس آزاد شود و به منزلش برود و تعدادى فرزند در كنار همسرش ببيند همه آنان فرزندان وى خواهند بود اگر چه فرصت يك لحظه ديدار و ملاقات با همسرش را پس از عقد نداشته است.

كرامتى بزرگ‏

سپس همين نويسنده مى گويد: اين امر امكانش دور از واقعيّت نيست، زيرا ممكن است بر اثر كرامت يكى از اولياء با آنكه مسافت بين زن و شوهر زياد است آن دو به ديدار يكديگر رسيده باشند و از اين راه فرزندى به وجود آمده باشد.

قابل توجّه فرزندان بى سر پرست‏

از معضلات جوامع بشرى بچّه هاى سر راهى يا همان فرزندان بى سر پرست هستند كه دولتها در صدد يافتن راه حلّ آن چانه زنى مى كنند، كه خوشبختانه سخنان و فتواهاى پيشين، راه حلّ آن را ابتدا بافتواهاى آبكى سپس از طريق كرامت و اعجاز يافته و مشكل بى پدرى ومادرى بعضى را پيدا كرده اند (دست مريزاد).

اين سخنان را به دستگاه تجزيه و تحليل خود وارد كنيد سپس از او به خواهيد تا قضاوت كند، آيا جز خنده پاسخ ديگرى خواهيد شنيد؟

متن عربى‏

إلحاق نسب المشرقيه بالمغربى‏

إلحاق نسب المشرقيه بالمغربى، فإذا زوج الرجل ابنته وهى فى المشرق برجل هو وأبوها فى المغرب، ولم يفترقا ليلا ونهارا، حتى مضت مده سته أشهر، فولدت البنت فى المشرق، التحق نسب الولد بالرجل الذى هو وأبوها فى المغرب، مع أنه لا يمكنه الوصول إليها إلا بعد سنين متعدده، بل لو حبسه السلطان من حين العقد وقيده، وجعل عليه حفظه مده خمسين سنه، ثم وصل إلى بلد المرأه فرأى جماعه كثيره من أولادها، وأولاد أولادها، إلى عده بطون، التحقوا كلهم بالرجل الذى لم يقرب هذه المرأه ولا غيرها ألبته.

1. (الفقه الإسلامى للزحيلى 7/ 683 وفيه: فلو تزوج مشرقى مغربيه ولم يلتقيا فى الظاهر مده سنه فولدت ولدا لسته أشهر من تاريخ الزواج ثبت النسب، لاحتمال تلاقيهما من باب الكرامه، وكرامات الأولياء حق، فتظهر الكرامه بقطع المسافه البعيده فى المده القليله، ويكون الزوج من أهل الحظوه الذين تطوى لهم المسافات البعيده). شرح منهاج الكرامه- العلامه‏الحلى: 111.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 24 / 8 / 1391برچسب: شرق جهان ,كرامتى بزرگ‏,, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

 

                        داشتن نُه همسر

 

ازدواج و پيوند زناشويى در بين تمام اقوام و ملل دنيا تابع قوانين وشرايط خاصّى است كه بر اساس آن زندگى اجتماعى شكل مى گيرد.

اسلام در موضوع ازدواج قوانين مخصوص به خودش را دارد كه مسلمانان با پيروى از آن قوانين نظام زندگى خويش را شكل مى دهند.

يكى از آن قوانين محدوديّت مردان در داشتن تعداد همسر است كه بيش از چهار همسر را جايز نمى داند.

ولى متأسّفانه در لابلاى كتب حديثى و فقهى اهل سنّت روايات و فتواهايى ديده مى شود كه تعجّب و سؤال را در ذهن خواننده ايجاد مى كند.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 24 / 8 / 1391برچسب: نُه همسر,ازدواج, همسر , ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

 

                        چهار هزار وهابى در ايران!!

اخيراً 4 هزار نفر از روحانيون وهابى تحت عنوان «طرح هجرت» وارد ايران شده است. بنابراين گزارش، اين افراد كه در چچن آموزش دينى و چريكى ديده اند، فعاليت هى تبليغى خود را در روستاها آغاز كرده اند.

دولت عربستان در ادامه اقدامات ضدشيعى و ضد ايرانى خود با هماهنگى كشورهايى چون آمريكا و انگليس، اقدام به بسيج چريك هاى وهابى در ايران كرده است.

به گزارش «شيعه نيوز» به نقل از انتخاب، اخيراً 4 هزار نفر از روحانيون وهابى تحت عنوان «طرح هجرت» وارد ايران شده است.

بنابراين گزارش، اين افراد كه در چچن آموزش دينى و چريكى ديده اند، فعاليت هاى تبليغى خود را در روستاها آغاز كرده اند.

اين گروه براى بيست هزار پايگاه تبليغى روستايى برنامه ريزى كرده و وسايلى چون دوربين و برخى وسال جاسوسى دراختيار دارند.

به گزارش خبرنگار خبرگزارى انتخاب، اقدمات ضدشيعى دولت عربستان پس از آن عليه ايران قوت گرفته كه شنيده شده ملك عبدالله پادشاه اين كشور بودجه اى هنگفت براى اين اقدامات ضد ايرانى قرار داده است.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 24 / 8 / 1391برچسب:, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

  رفتار وهابيون پس از مرگ بنيانگذار وهابيت‏

 

 

هنگامى كه ابن تيميه از دنيا رفت، تشييع با شكوهى داشت، به گونه اى كه راه براى حركت جنازه تنگ شده بود و مردم از هر جا آمده بودند و بسيار شلوغ بود. مردم براى تبرك دستمال ها و عمامه هايشان را برروى نعش ابن تيميه انداختند و به دليل ازدحام جمعيت و علاقه مردم به وى تابوت او شكست و مردم براى تبرك آب باقى مانده از غسل اش را نوشيدند و بقيه سدرى را كه مربوط به غسل وى بود، ميان خود تقسيم كردند. زنان بسيار در تشييع وى حاضر شده بودند. روزهاى زيادى مردم نزد قبر وى رفت و آمد مى كردند و شب را كنار قبر وى به صبح مى رساندند (1)

اينجاست كه بايد كسانى كه امروز از وهابيت هوادارى مى كنند، رفتار اقران ديروز خود را توضيح دهند. اگر شيعيان به خاطر احترام به بزرگان مذهب و فرزندان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم كه از دنيا رفته اند، سزاوار لقب مشرك هستند، چه تفاوتى وجود دارد، به سادگى اقرار كنيد كه تشييع كنندگان ابن تيميه نيز به دليل تبرك جستن به جنازه و آب غسل وى مشرك اند. چگونه است كه شيعيان با رفت و آمد و زيارت قبور امامان خود عليهم السلام، كارى ناشايست انجام داده اند، ولى نوشيدن آب غسل ابن تيميه و رفتن كنار قبر وى عين توحيد است؟! چگونه است كه اولين حلقه از تربيت شدگان ابن تيميه ملتزم به نظرات و تعاليم وى نبودند، اما شما پا را از آنان فراتر نهاده هر كس را كه خلاف گفته ابن تيميه عمل كند، مشرك مى ناميد؟

آيا گمان نمى كنيد كه اگر شيعه به خاطر اين اعمال مشرك باشد، تمام تشييع كنندگان و زيارت كنندگان ابن تيميه نيز همين وصف را خواهند داشت؟ آيا حاضر به انديشيدن هستيد يا بر قلوب تان قفل نهاده شده است؟

1- البدايه و النهايه (معروف به تاريخ ابن كثير)، جلد 14، صفحه 156، ناشر: داراحياءالتراث العربى، بيروت، لبنان‏


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 24 / 8 / 1391برچسب: بنيانگذار وهابيت‏,ابن تيميه , ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

 

علماي شيعه در رواياتشان قائل هستند كه پيامبر اكرم (ص) در حال جنابت وارد مسجد شدند در حاليكه غسل را فراموش كرده بودند. (نقل روايت از ابو هريره مي‏باشد).

 

جواب اجمالي:

در جواب بايد گفت:

اولًا: اين حديث در كتابهاي حديثي شيعه وجود ندارد.

ثانياً: راوي حديث ابوهريره است كه مورد وثوق نبوده و اصحاب پيامبر (ص) او را به جعل حديث متهم مي‏كردند، حتي خليفه دوم عمر او را بدين جهت تازيانه زده است.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 24 / 8 / 1391برچسب:علماي شيعه,جنابت,پيامبر اكرم , ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

 

                        نظر صحيح در باره رجعت چيست؟

 

در توضيح رجعت بايد گفت:

الف- مراد از «رجعت»، بازگشت جمعى از مؤمنان و جمعى از كفار به دنيا در دوران ظهور امام زمان (ع) است و اين امر محال نيست و ده ها بلكه صدها روايت بر آن وارد شده است و از اعتقاد به آن مشكلى پيش نمى‏آيد ولى بعضى از اهل سنت در ردّ و انكار آن، پافشارى مى‏كنند.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 24 / 8 / 1391برچسب:رجعت, امام زمان ,اهل سنت , ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

 

                        اولين بار چه كسى از زيارت قبر پيامبر (ص) جلوگيرى كرد؟

 

حاكم نيشابورى (متوفاى 405 ه خ) از داود بن ابو صالح نقل مى‏كند: روزى مروان حَكَم ديد كه شخصى صورت خود را بر قبر پيامبر (ص) گذاشته است، با شتاب سوى او آمد و گردن او را گرفته، از جاى بلند كرد و گفت: مى‏دانى چه مى‏كنى؟! منظور وى اين بود كه چرا به زيارت سنگ و كلوخ آمده اى! زائر كه ابو ايوب انصارى- از صحابه پيامبر (ص)- بود گفت: آرى خوب مى‏دانم كه چه مى‏كنم! من هرگزبه زيارت سنگ نيامده‏ام، بلكه به‏زيارت پيامبر (ص) آمده‏ام.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 24 / 8 / 1391برچسب: زيارت قبر ,پيامبر,حاكم نيشابورى ,مروان حَكَم , ] [ ] [ مصطفی ] [ ]

در خواست از مردگان و ارتباط با آنان:

وهابيت با استناد به آيات نمل 80، فاطر 22، نحل 20 و 21 و برخى روايات كه خواب و مرگ به هم تشبيه شده اند درخواست كردن از مردگان و ارتباط برقرار كردن با آنها را شرك مى دانند.

نمل (80): «انَّكَ لا تُسمِعُ المَوتى وَ لا تُسمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ اذا وَ لَّوا مُدبِرينَ»

 «همانا تو نتوانى كه مردگان را سخنى بشنوانى و يا كران را كه از گفتارت روى مى گردانند به حقيقت شنوا كنى»

فاطر (22): «وَ ما يستَستَوِى الاحياءُ وَلَا الامواتُ انَّ اللهَ يُسمِعُ مَن يَشاءُ وَ ما انتَ بِمُسمِعٍ مَن فِى القُبُورِ»

 «و ابداً زندگان با مردگان برابر نيستند. و خدا هر كه را بخواهد شنواى كلام حق سازد و تو آن كس را كه در گورستان فرورفته هرگز شنوا نتوانى كرد.»

نحل (20 و 21): «وَ الَّذينَ يَدعوُنَ مِن دوُنِ اللهِ لا يَخلُقوُنَ شَيئًا وَهُم يُخلَقوُنَ (20) امواتٌ غَيرٌ احياءٍ وَ ما يَشعُرُونَ ايّانَ يُبعَثُونَ»

 «و بدانيد كه آنچه را غير از خدا به خدايى مى خوانيد او چيزى خلق نكرده و اثرى در عالم به نفع خلق ندارد و خود نيز مخلوقست اينها مرده و از حيات بى بهره اند و هيچ حس و شعور ندارند كه در چه هنگام مبعوث مى شوند.»


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ 24 / 8 / 1391برچسب:مردگان,وهابيت, ] [ ] [ مصطفی ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

سلام دوستان به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات وب
امکانات وب



در اين وبلاگ
در كل اينترنت

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 182
بازدید ماه : 410
بازدید کل : 36338
تعداد مطالب : 196
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->

  • سما دانلود - بروز ترین مرجع دانلود