پرسمان3 | ||
|
مفهوم شناسى: تعريف: پژوهش در رابطه با ارتباط ميان فردى، از ديرباز مورد توجه دانشمندان و صاحب نظران تربيتى بوده است. براى روشن شدن موضوع به بررسى اين واژه مىپردازيم.
1. ارسطو دربارهى اين مفهوم چنين مىگويد: ارتباط (ريطوريقا) جستجو براى دست يافتن به كليه وسايل و امكانات موجود براى ترغيب و اقناع ديگران است. ايشان مفهوم ارتباط را معادل فعاليت و عملياتهاى انفعالى دانسته است و بعيد نيست آنچه در نظر اين دانشمند بوده، ارتباط در صحنههاى سياسى و اقتصادى باشد.
2. از نگاه روانشناسان اجتماعى و دانشمندان علوم ارتباطات انسانى، ارتباط ميان فردى فرايندى است كه طى آن اطلاعات، معانى و احساسات از
__________________________________________________
(1). مجله معرفت، مقاله «سلامت روان در پرتو التزام عملى به آموزه هاى دينى»، محمد مهدى صفورايى پاريزى وسليمان قاسمى، ش 97 سال چهاردهم.
طريق پيامهاى كلامى و غير كلامى با ديگران در ميان گذارده مىشود؛ يعنى همان فرايند ارسال و دريافت پيام است. طبق اين تعريف، ارتباط يك مفهوم دو سويه است و بر تاثير و تأثّر ارتباط برقرار كنندگان بر يكديگر در يك سيستم دو سويه تاكيد مىكند.
3. در تعريفى ديگر چنين آمده است: ارتباط ميان فردى يك تعامل گزينشى نظاممند، منحصر به فرد و رو به پيشرفت است كه سازنده شناخت طرفين از يكديگر مىباشد و محصول اين شناخت، خلق معانى مشترك بين اعضا و طرفين ارتباط است. «1»
در تعريف سوم، انتخابگرى جزء مقومات تعريف است. اين تعريف بر اين تاكيد دارد كه نتيجه يك ارتباط، رسيدن به شناخت طرفينى از يكديگر و يك پيشرفت اجتماعى مىباشد. در ضمن در اين گونه ارتباطات، معانى جديد و قابل قبول طرفين خلق مىشود.
4. مقصود از دوستى دختر و پسر، رابطهاى نسبتاً صميمانه و گرم و عمدتاً پنهانى است كه از طريق ديدارهاى مخفيانه، رد و بدل كردن نامه و يا برقرار ساختن ارتباط تلفنى بين دختر و پسر ايجاد مىشود. «2»
__________________________________________________
(1). مجله كتاب زنان، «اسلام و روابط دختر و پسر»، على زينتى، ش 24، سال 1383
(2). تحليلى تربيتى بر روابط دختر و پسر در ايران، دكتر على اصغر احمدى، ص 69.
جمعبندى: آنچه در اين مقال مورد نظر است، مطلق برخوردهاى ميان دختر و پسر و برقرار كردن رابطه اعم از گفتارى و غيره مىباشد كه همراه با اهداف متفاوتى صورت مىپذيرد.
از آنجا كه بشر موجودى بالطبع اجتماعى است و لازمه جدايى ناپذير زندگى انسان ورود به عرصه اجتماع و برقرار كردن تعاملات ميان افراد است، در نظام ترسيم شده در قرآن كريم نيز بدان پرداخته شده و رابطه آنها به عنوان دو نيمه مكمل هم در نظام آفرينش جايگاهى را به خود اختصاص داده است. ولى در اينجا پرسشى مطرح مىشود كه آيا جامعه مورد نظر قرآن بسته و منحصر به حضور مرد در عرصه اجتماع است و يا جامعهاى باز و رها شده بوده و با هرگونه ايجاد رابطه ميان افراد موافق است و يا اين كه جامعه مورد نظر آن جامعهاى همراه با ارتباطاتى نظاممند و كارشناسى شده و هدفمند مىباشد كه بر اساس همين هدفمندى، احكام اجتماعى و فردى آن انشا شده است؟
در مواردى از آيات قرآن، چگونگى ارتباط ميان افراد جامعه، زن و مرد، به گونهاى حكيمانه بيان شده است كه با بررسى آنها مىتوان دربارهى نگاه قرآن به موضوع به جمعبندى مناسبى دست يافت. ذكر اين نكته خالى از لطف نيست كه از نگاه قرآن كريم رابطه سالم ميان زن و مرد باعث ايجاد آرامش و سكون نفس مىگردد؛ آرامشى كه تمام دانشمندان مختلف تربيتى سالها براى رسيدن به قاعدهاى كه به آن بينجامد، فعاليت مىكنند، ولى بر اثر
تكبعد نگرى نسبت به انسان تاكنون راه حلى نهايى ارايه ننمودهاند. در آيهاى از قرآن كريم چنين آمده است: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا». «1»
در اين آيه شريفه، رسيدن به آرامش نتيجه يك تعامل سالم ميان مرد و زن به نام ازدواج دانسته شده است.
از سوى ديگر، از نگاه قرآن، با توجه به آيه ياد شده، يكى از مهم ترين اهداف خلقت بشر به دوگونه زن و مرد، آرامش بخشيدن و ماندگارى نسل انسانى است؛ از اين رو، قوانين مطرح در اين نظام الهى نبايد با اين هدف اوليه خلقت مغاير باشد، بلكه بايد تكميل كننده و در راستاى اين هدف تعريف و انشا شود.
طرح آيات ارتباط
1. «قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ» «2»
اين آيه شريف به تمام مومنان دستور مىدهد كه در هنگام ارتباط با زنان از نگاه مستقيم بر حذر باشند. مىفرمايد: (اى پيامبر)، به مردان مؤمن بگو:
__________________________________________________
(1). روم/ 21
(2). نور/ 30.
«چشمهايشان را (از نگاه حرام) فرو كاهند، و دامانشان را (در امور جنسى) حفظ كنند.»
در اين آيه، حفظ فرج به معناى جلوگيرى از نظر افكندن به آن است. «1» ذكر حفظ فرج پس از فرو بستن چشم ذكر معلول بعد از علت است؛ زيرا هر كس به چشم چرانى عادت داشته باشد، بدون شك آثار سوء آن از جمله از دست دادن عفت دامن گير او خواهد شد، و چون به غض بصر (پوشاندن چشم) عادت كنند، بدون شك اثر آنكه حفظ فرج باشد، به دنبال آن خواهد آمد. «2» در ادامه آيه، حكمت اين حكم بيان شده كه اين كار براى آنها پاكيزهتر است و اين پاكيزگى هم براى فرد است و هم اجتماع. در ادامه بحث براى اين كه كسى گمان نكند خداوند راضى مىشود محيط سالم اجتماع به انحطاط كشيده شود و يا روح و روان افراد دستخوش افكار ناسالم گردد، با يك جمله تهديدآميز مىفرمايد: «خداوند به آنچه مىسازيد، آگاه تر است». تعبير به ساختن به جاى «يعملون» مىتواند اشاره به بازتاب اين عمل در اجتماع باشد؛ يعنى آنچه شما انجام مىدهيد، باعث بروز و ظهور يك انحراف اجتماعى است و خداوند نسبت به آن آگاهى كامل دارد.
__________________________________________________
(1). نك: الميزان، ذيل آيه 30 نور
(2). التحقيق فى كلمات القرآن، حسن مصطفوى، ج 7، ص 236.
2. «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ....» «1»
در ادامه دستور به مردان، براى چگونه ارتباط برقرار كردن، روى سخن را به نيمه ديگر افراد اجتماع كرده و وظايف مفصلترى را براى آنها بر مىشمارد:
الف- «قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ»
اين قسمت، زنان مومن را به بازداشتن چشم خود از نگاه به مردان نامحرم امر مىكند؛ زيرا نظر افكندن به محيطهاى شهوت آلود باعث ايجاد اختلال در سيستم عصبى شده و ذهن بيننده را براى مدتى به خود مشغول مىكند و همان گونه كه در آيه قبل بيان شد، بازتاب و آثار اين عمل، زير پا گذاشتن عفت و سلامت انسانى است.
همان گونه كه گذشت، نگاه از جمله عواملى است كه مىتواند غريزه جنسى را به حركت در آورد. «فرويد» منشأ تمام بيمارىهاى عصبى را غريزه جنسى مىداند و تظاهرات مرضى در اين گونه بيماران را فعاليتهاى جنسى بيمار گونه آنها بيان مىكند. «2» از ديدگاه اين روانكاو، عوامل بر انگيختگى ميل
__________________________________________________
(1). نور/ 31
(2). رفتارهاى جنسى انسان، دكتر على اسلامى نسب، ص 64 و 65.
جنسى مشتمل بر عوامل بيرونى و درونى است. فكر زياد، دقت زياد و بيش از اندازه بر يك موضوع جنسى از جمله عوامل درونى تحريك ميل جنسى به شمار مىآيد؛ اين همان چيزى است كه در اين آيه شريفه در دو كلمه پر مغز بيان شده است كه عمل به آن بيمه شدن جامعه انسانى در برابر انحراف را به دنبال دارد.
از جمله عوامل بيرونى در تحريك جنسى افراد، جذبههاى موجود در جنس مخالف است؛ به عبارت ديگر، آنچه باعث جلب نظر مىشود، زيبايى جنس مخالف و بروز دادن و در معرض قرار دادن اين زيبايى است. اين لذت در نگاه، كه به علت زيبايى فرد مقابل ايجاد مىشود، به مرور زمان حالت صعودى پيدا مىكند و اگر اين حالت به نااميدى بينجامد، چيزى جز درد و اندوه درونى را به دنبال نخواهد داشت. «1»
با توجه به اين بيان معنا و هدف آيه از بيان غض بصر و حفظ فرج به نهايت وضوح مىرسد و معلوم مىشود كه اين حكم نيز در راستاى همان هدف كلى خلقت كه رساندن جامعه به آرامش روانى است، وضع شده است.
__________________________________________________
(1). همان.
ب- «وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»
زنان مومن بايد درباره آشكار شدن زينتها نهايت دقت را به كار بندند. آنچه در اين مسئله مهم است و برخى مفسران نيز بر آن تاكيد دارند، اين است كه اظهار محل زينت؛ مراد از نهى خداوند است نه خود زينت زيرا اظهار زينت حرام نيست، بلكه آنچه حرام است، به نمايش گذاردن محل آنهاست. «1»
علت بيان اين حكم بعيد نيست كه ناظر به يكى از غرايز مهم نهفته در زنان به نام «تبرج» و «خود آرايى» باشد. همه زنان به طور طبيعى به خودآرايى و دلربايى تمايل دارند. به اين مسئله در آيه ديگر چنين اشاره شده است:
ج- «وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّهِ الْأُولَى» «2»
شهيد مطهرى در اين باره مىگويد: «اما علت اينكه در اسلام پوشش اختصاص به زنان يافته است، اين است كه ميل به خودنمايى و خودآرايى مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شكار است و زن شكارچى؛ هم چنانكه از نظر تصاحب جسم و تن زن شكار است و مرد شكارچى.
__________________________________________________
(1). الميزان
(2). احزاب، 33.
ميل زن به خود آرايى از اين نوع حس شكارچىگرى او ناشى مىشود. در هيچ جاى دنيا سابقه ندارد كه مردان لباسهاى بدن نما و آرايشهاى تحريك كننده به كار برند. اين زن است كه به حكم طبيعت خاص خود مىخواهد دلبرى كند و مرد را دلباخته و به دام خود اسير كند.» «1»
وجود غريزه تبرج و آثار آن از ديد دانشمندان روانشناس نيز پنهان نمانده است. «لمبروزو»- روانشناس معروف ايتاليايى- در اين باره مىگويد: «در زن علاقه به دلبر بودن و دل باختن، مورد پسند بودن و مايه خرسند شدن بسيار شديد است.» در جاى ديگر مىگويد: «يكى از تمايلات عميق و آرزوهاى اساسى زن آن است كه در چشم ديگران اثرى مطلوب بخشيده و به وسيله حسن قيافه، زيبايى اندام، موزون بودن حركات، خوش آهنگى صدا، طرز تكلم و بالاخره شيوه خرام خود، مطبوع قرار گرفته، احساسات آنها را تحريك و روحشان را مجذوب سازد.» «2»
پس وجود غريزه خودآرايى در زنان امرى مسلم مىباشد. حال خداوند حكيم از آنجا كه به اين مسئله علم و آگاهى داشته و پيامد آن را در اجتماع انسانى مىدانسته است، با يك حكم «منع اظهار زينت» جامعه رو به سعادت بشرى را از خطر انحراف جنسى و درنتيجه بروز اختلالات روانى نجات داده
__________________________________________________
(1). مجموعه آثار، مرتضى مطهرى، ج 19، ص 436
(2). مجله معرفت، «حياء و خودآرايى و نقش آنها در سلامت روانى زن»، عباس رجبى، ش 87.
است؛ البته در اين مورد راه افراط را در پيش نگرفته و جايى را كه احتمال ريبه و خطر انحراف نبوده، استثنى كرده است.
د- «وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ»
در ادامه آيه خداوند موضوع پوشش را مطرح كرده و مىفرمايد: بايد اطراف مقنعه خود را بر سينهها انداخته و فضاهاى خالى را پر كند. از نظر اسلام تمام بدن زن جزء عورت او به شمار مىرود؛ يعنى تمام اندام زن باعث تحريك جنس مخالف مىشود. فيزيولوژيستها و روانشناسان در مقام مقايسه زن و مرد به اين مطلب تصريح كردهو گفتهاند: ميان زن و مرد در تمام سلولهاى آنها تفاوت وجود دارد. در توضيح آيه بايد گفت:
«زن مظهر جمال و مرد مظهر شيفتگى است و طبعاً بيش از مرد در معرض چشم چرانى قرار مىگيرد. جهت حفظ سلامت روانى جامعه بر حفظ پوشش و عدم تحريك غرايز در روابط اجتماعى تاكيد شده است.
اينكه در آخر آيه مىفرمايد: «لعلكم تفلحون» نشانگر اين مهم است كه عدم تحريك غرايز در روابط اجتماعى به رستگارى و سعادت افراد جامعه مىانجامد.» «1»
__________________________________________________
(1). بررسى تاريخ منزلت زن از ديدگاه اسلام، دكتر ثريا مكنون و مريم صانع پور، ص 204.
- «وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ»
زنان مومن نبايد به گونهاى پا بر زمين بكوبند كه زينتهاى آنها به صدا در آيد و باعث جلب نظر افراد اجتماع گردد. اين نيز در راستاى غريزه تبرج و خودآرايى صادر گرديده و باعث نوعى پيشگيرى از اختلالات روانى در اجتماع است.
3. «يَا نِسَاءَ النَّبِىِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلَا مَعْرُوفاً» «1»
در اين آيه شريف، خداوند شرط ديگر را در رابطه ميان فردى بيان مىكند. در مورد ارتباط زن و مرد آنچه مهم به نظر مىرسد، اين است كه با توجه به ويژگىهاى خاص زنان در لطافت و ظرافتهاى جسمى و روحى و ... نبايد در روابط اجتماعى و سازمانى، جذابيت زن واسطه ارتباط قرار گيرد، چه جذابيت چهره و چه جذابيت كلامى. براى رعايت اين امر، قرآن كريم در اين آيه چگونگى ارتباط كلامى زنان با مردان را مطرح كرده است؛ البته ممكن است كسى گمان كند كه اين آيات خاص زنان پيغمبر اسلام (ص) است، ولى اين برداشت به چند دليل مردود و آنچه مورد نظر آيه است، عموميت حكم مىباشد؛ زيرا اولًا: در آيه علت حكم بيان شده و توسعه و محدوده حكم، دار و مدار دليل حكم است و دليل
__________________________________________________
(1). احزاب، 32.
مذكور در آيه دليل عام و گسترده مىباشد. مىفرمايد: «فَيَطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ» كه تعميم آن نشان مىدهد احكام مذكور به زنان پيامبر (ص) اختصاص ندارد.
ثانياً: اينكه خداوند زنان پيامبر (ص) را مخاطب قرار داده نشان از غلظت و شدت حكم نسبت به زنان ديگر است؛ زيرا زنان پيامبر (ص) از لحاظ حقوقى حكم مادر مومنان را دارند؛ از اين رو، اساساً بعد از پيامبر (ص) ازدواج با آنها حرام است.
افزون بر آن، هيبت پيامبر خدا (ص) بر همسرانش سايه افكن است و لذا كسى جرات نمىكند خيال هوسرانى در ارتباط با آنها در سر بپروراند؛ از اين رو، ضعيفترين موردى كه احتمال سوء استفاده در مورد آن مطرح مىشود، زنان پيامبر (ص) است و خداوند با مورد خطاب قرار دادن آنها حكم را به طريق اولويت به همه جامعه سرايت داده است. «1»
در اين آيه، خداوند از خضوع و طنازى زنان در گفتار با غير محارم كه ممكن است در قالب شوخى و لطيفهگويى مصداق پيدا كند، نهى كرده است؛ زيرا اين گونه ارتباط باعث حركت شهوانى گرديده و افكار اجتماع را به خود مشغول مىكند و همان گونه كه گفته شد، برخى روانشناسان اين گونه
__________________________________________________
(1). مديريت در اسلام، دكتر ولى الله نقى پورفر، ص 221.
رفتارها را باعث ايجاد فكر زياد و دقت بيش از اندازه دانسته و معتقدند كه موجب فعاليتهاى جنسى و در نتيجه اضطراب و تشويش روانى مىگردد، و جامعهاى اين چنين، بيمار، راكد و به دور از هرگونه فعاليت رو به رشدى است كه با هر عامل بيرونى آسيب مىپذيرد.
با توجه به اين آيات كه قوانين و مقررات مربوط به پوشش زن و شيوه رفتار او در اجتماع را مطرح كرده و نيز با توجه به احكامى كه مالكيت زن را به رسميت شناخته و بسيارى از حوادث تاريخى مستند، از زمان حكومت نبوى و علوى و ديگر ائمه كه در تاريخ بيان گرديده، اصل ارتباط ميان زن و مرد از نگاه قرآن امرى مسلم و ثابت شده است «1» و نگاه دين نگاهى اعتدالى، و قرار دادن شرايط ارتباط به هدف جلوگيرى از هرج و مرجهاى روحى- روانى اجتماع مىباشد.
بررسى مؤلفههاى ارتباط:
هر ارتباطى مؤلفههايى دارد كه برخى از آنها عبارتاند از:
1. برقرار كنندگان ارتباط؛
2. پيام: همان محتواى ارتباط است كه منظور ارتباط كنندگان را روشن مىكند.
__________________________________________________
(1). بررسى تاريخى منزلت زن از ديدگاه اسلام و ...، همو، ص 81.
3. رسانه: منظور شيوه خاص برقرارى ارتباط است.
4. كانال: آنچه ارتباط برقرار كنندگان را به هم پيوند مىدهد و رسانه را در خود جاى مىدهد.
5. انگيزه ارتباط: در اين بحث مىتواند عشقورزى و ابراز علاقه باشد.
وجود اين مولفهها نشان دهنده ارتباطى هدفمند است.
آنچه از آيات شريف استفاده شد، شرايط برقرار كنندگان ارتباط است، ولى از فحواى اين آيات فهميده مىشود كه پيام ارتباط نيز نبايد به گونهاى باشد كه باعث تحريك شهوات جنسى گردد؛ زيرا در غير اين صورت هدف از وجود شرايط تامين نمىگردد.
از برخى آيات استفاده مىشود كه تعدادى از شرايط ياد شده مانند پوشش زن، ناظر به ارتباط حضورى زن و مرد است و شرايطى مانند نوع سخن گفتن مىتواند ناظر به ارتباط اعمى (حضورى و تلفنى) باشد؛ البته بيان علت حكم مىتواند ناظر به محتواى ارتباطات نامهاى نيز باشد؛ زيرا به كار بردن جملات شهوت انگيز نيز مشمول نهى ياد شده مىشود.
به هر حال آنچه از نگاه قرآن مهم است، سالم سازى جامعه است لذا بايد از هرگونه ارتباطى كه منجر به از بين رفتن آرامش روحى افراد اجتماع مىگردد خوددارى شود.
نگاه افراطى به ارتباط
در مورد ارتباط ميان دختر و پسر در محيط اجتماع و عرف مردم ضرب المثلى وجود دارد كه دختر را به پنبه و پسر را به آتش مانند مىكند كه بدون شك در صورت نزديك شدن آن دو به يكديگر، پنبه شعلهور مىشود. اين ضرب المثل به عنوان يك گزاره رفتارى و يك الگوى اجتماعى در ميان افراد جامعه وجود دارد. خانوادهها با اين گزاره رفتارى به تربيت و خط دهى فرزندان اهتمام مىورزند، در حالى كه اين سخن به معناى ناديده گرفتن اراده و اختيار انسان و پايين آوردن شخصيت والاى انسانى افراد در حد جمادات است كه امرى غير صحيح و به دور از دليل مىباشد. آنچه مهم مىنمايد اين است كه بايد رفتارها و ارتباطات داراى مرز و همراه با رعايت اصول برخاسته از شرع باشد كه در اين فرض، ارتباط هيچ منعى ندارد. در تربيت فرزند مهم اين است كه معرفت بخشى مناسب و بهجا انجام پذيرد؛ يعنى والدين بايد تلاش كنند نوجوان و جوان خود را در خود نگهدارى، بصيرت لازم ببخشند؛ «1» يعنى لازم است والدين علت نهى و يا امر خود را در مورد رفتارهاى مختلف بيان كنند تا فرزند در يك سردرگمى تربيتى قرار نگيرد؛ امرى كه در موارد مختلف مورد اهتمام قرآن كريم بوده و به عنوان اصلى متقن مورد اشاره قرار
__________________________________________________
(1). تحليلى تربيتى بر روابط دختر و پسر، همو، ص 69.
گرفته است. قرآن در هر زمينهاى نخست معرفت بخشى مىكند و در مرحله بعد، حكم خاص آن را بيان مىنمايد. «1»
در نتيجه لازم است براى ساختن جامعهاى سالم و متعادل در وهله اول به افراد شناخت و بينش رفتارى صحيح داده شود تا رفتارها كوركورانه و آسيب پذير نباشد.
پيامد دور شدن از واقعيت:
دور شدن از واقعيت موجود ميان تفاوتهاى فردى در بين زن و مرد و پيروى از اصول غير متقن و تكبعد نگرى افراد در ميان جوامع غربى پيامدهاى جبران ناپذيرى را براى زنان جامعه به همراه داشته است.
توضيح اينكه:
جنبش اجتماعى دهه 1960 م به تغييرات بنيادى در كيان خانواده انجاميد. جنبش آزادى زنان آنها را به كار بيرون از خانه ترغيب نمود. جنبش ضد فرهنگى، رهيافتهاى جديدى در روابط جنسى مطرح كرد كه در نتيجه آن، زوجهاى بسيارى بدون ازدواج با هم زندگى مىكردند. در اين زمان، خانوادههاى نامتعارفى از قبيل خانوادههاى تك والدينى و زندگى همجنسگراها
__________________________________________________
(1). روزنامه كيهان، «تصوير قرآن از جوامع نابهنجار»، عليرضا نوبرى. ش 18395، تاريخ 10 آذر 84.
به پديده شايع تبديل گرديد. برخى پيامدهاى اين خانوادهها در غرب عبارتاند از:
1. افزايش چشمگير شمار كودكان نامشروع؛
2. افزايش چشمگير مسائل روانپريشى بين كودكان و والدين مجرد؛
3. افزايش خط خشونت و آزار كودكان؛
4. افزايش مشكلات مربوط به سلامت كودكان و والدين مجرد؛
5. افزايش آسيبهاى آموزشى و تحصيلى؛
6. افزايش احتمال استفاده از مواد مخدر همراه با هزينههاى اجتماعى آن؛
7. افزايش ميزان جرايم اجتماعى. «1»
بايد تذكر داد كه اين گونه پيامدها، بار اقتصادى و اجتماعى سنگينى بر دولتهاى تحميل كرده است. نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها: |
|